loading...

تـــو لَـــــی ( دوست شــنـاســی )

. گزارش‌ها و اخبار سیاسی از ایران و جهان   ۱۴۰۲/۰۵/۱۵ روزنامه اعتماد یادش رفت که «انتخابات بهانه بود»روزنامه اعتماد به شکل ناشیانه‌ای به تبرئه عملکرد خیا

طاهر مهدوی بازدید : 11 دوشنبه 16 مرداد 1402 نظرات (0)

.

گزارش‌ها و اخبار سیاسی از ایران و جهان  

۱۴۰۲/۰۵/۱۵

گزیده خبرهای ایران و جهان – اخترنیوز

روزنامه اعتماد یادش رفت که «انتخابات بهانه بود»
روزنامه اعتماد به شکل ناشیانه‌ای به تبرئه عملکرد خیانت‌بار سران فتنه 88 پرداخت.
این روزنامه زنجیره‌ای می‌نویسد: «در مراسم تشییع پیکر مرحوم حجت‌الاسلام ‌‌والمسلمین حسن صانعی‌، تصویری منتشر شد که جناب آقای محمدی‌ گلپایگانی در کنار آقای سید محمد خاتمی نشسته بود. در تصویر دیگری، آقای مخبر در حال خوش و بش با آقای خاتمی دیده می‌شد. رسانه‌های اصلاح‌طلب این دو تصویر را شاید با ذوق و شوق منتشر کردند و یحتمل آنها را نشانه نوعی آشتی دانستند، اما برخی افراد جناح مقابل با دستپاچگی نوشتند هیچ‌ وقت با یک عکس که دو نفر اتفاقی کنار هم بنشینند یا با هم سلام‌علیک کنند، صلح و صفا برقرار نمی‌شود و... بعد هم برای تتمیم مجازات! وقایع 88 را یادآوری کردند و از قهر ابدی با افرادی که آنها را سران فتنه می‌خوانند، سخن گفتند.
حالا که 14 سال از اتفاق تلخ انتخابات 88 گذشته، در یک جمله می‌توان گفت آن انتخابات و دعواهای پیش و پس از آن فقط یک برنده داشت و آن آقای احمدی‌نژاد بود، اما بازندگان آن مردم، احزاب، ساختار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و حتی بزرگان کشور بودند. برنده آن اتفاق 4 سال سرخوشانه مملکت را به هم ریخت، با انتصاباتش بحران آفرید، ادای خانه‌نشینی درآورد و بدتر از همه چون در شرایط آن روز می‌دانست هر گفتار و رفتاری علیه او به نفع رقیب تمام می‌شود، جریان اصولگرا را به سمت حناق گرفتن هل داد. دیری نگذشت که شاخ‌وشانه‌ کشیدن‌هایش شروع شد به نحوی که همه خداخدا می‌کردند دوره ریاستش هر چه زودتر پایان یابد. خلاصه اینکه فتنه 88 بخش عمده‌اش را یا او پدید آورد یا در کوره‌اش دمید و‌اشتباهات و ناشیگری‌های برخی کاندیداهای آن دوره و حامیان‌شان نیز اوضاع را وخیم و اوقات مردم را تلخ کرد.
واقعه 88 می‌توانست و هنوز هم می‌تواند به مثابه یک تجربه ارزشمند، از تکرار رخدادهای تلخ (از جمله ایجاد جامعه دوقطبی، تشدید و تعمیق کینه، پمپاژ خشونت، بدگمانی، متهم کردن یکدیگر و...) جلوگیری کند. در آن سال نه یک ‌طرف حق کامل بود (که شخص احمدی‌نژاد نماد نقض حقانیت اصولگرایان است) و نه طرف دیگر باطل مطلق؛ حتی اگر بخواهیم از نگاه اصولگرایی مبتنی بر دین و اخلاق و انصاف نگاه کنیم، بعضی رفتارهای زشت و غیرقابل دفاع- مثلا حمله به مسجد یا شعارهای ساختارشکن- هیچ ربطی به اکثر اصلاح‌طلبان نداشت و چه بسا برخی از این اتفاق‌ها را همان جریانی ساخت که کارناوال رسوای عصر عاشورا در سال 1376 را به راه‌انداخت. آن واقعه را عده‌ای خواستند به طرفداران خاتمی ربط دهند حال آنکه روزنامه کیهان، همان موقع، پرده از آن عمل غیراخلاقی برداشت. اگر در سال 88 هم همدلانه‌تر عمل می‌کردیم به احتمال زیاد لازم نبود نقارها و کینه‌ها را 14 سال مثل استخوان در گلو نگه داریم و با انتشار یکی، دو عکس از یک مراسم تشییع، همدیگر را فحش‌آجین کنیم».
این نوشته از سوی سردبیر سابق خبرآنلاین به نگارش درآمده که سالهاست به عنوان ابواب جمعی افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی کار می‌کند؛ اما خود را اصولگرا جا می‌زند!
نویسنده سعی کرده فتنه و آشوب سال 88 را به دعوای احمدی‌نژاد و اصلاح‌طلبان تقلیل دهد و مسئولیت عمده آن حوادث تلخ را هم گردن احمدی‌نژاد بیندازد؛ با این تجاهل که طراحی آمریکا و انگلیس و اسرائیل برای آشوب در ایران را کتمان کرده و همسویی سران فتنه با غرب را پنهان داشته است.
اگر دعوا سر احمدی‌نژاد بود، چرا آشوبگران شعار می‌دادند «انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است»؟ چرا در روز قدس به نفع رژیم صهیونیستی شعار دادند، به تصویر حضرت امام(ره) بی‌حرمتی کردند، علیه اصل ولایت فقیه فحاشی نمودند، و در روز عاشورا به هیئت‌ها و کتیبه‌ها و پرچم‌های عزا حمله‌ور شده و آتش‌افروزی کردند؟! و چرا نمایندگان سران فتنه بر اساس گزارش لس‌آنجلس تایمز، از مقامات آمریکایی طی ملاقات‌هایی خواستند تا تحریم‌های فلج‌کننده را علیه ملت ایران اعمال کنند؟!
فارغ از این که چه قضاوتی درباره عملکرد آقای احمدی‌نژاد بشود و نقد‌هایی که به عملکرد وی به ویژه در دو سه سال پایانی وارد است، آیا می‌شود این نقد‌ها را بهانه‌ای برای توجیه زدن «زیر میز انتخابات» و «شورش ‌اشرافیت غربگرا علیه جمهوریت و اسلامیت» قرار داد؟! این که موسوی هماهنگ با منافقین و بهائیت، علنا حرمت‌شکنان روز عاشورا را مردم خداجو خواند و حاضر به محکومیت آن خباثت بی‌سابقه نشد، چگونه قابل توجیه است؟ این که ‌اشرافیت غربگرا به مقابله با رای 24/5 میلیون نفری (اکثریت شرکت کنندگان/ 11 میلیون اختلاف با رای موسوی) پرداخت و خاتمی هم با تمام توان- با وجود یقین به دروغ بودن تقلب- در تمام آن هشت ماه فتنه و آشوب همراهی کرد، صرفا ‌اشتباه و ناشیگری بود و یا عمل به دیکته‌های غرب؟!
خسارت‌های انسانی، امنیتی، سیاسی، حیثیتی، اقتصادی و دیپلماتیک خیانت بزرگ سران فتنه الی‌الابد بر گردن آنها سنگینی می‌کند و به واسطه تحریف ماجرا توسط میرزا بنویس‌های اجاره‌ای که هر چند سال یک بار خط سیاسی و دکان کاسبی خود را عوض می‌کنند، رفع و رجوع نمی‌شود. رهبر انقلاب به درستی فرمودند «فتنه، خط قرمز نظام است». چرا که جمهوریت و اسلامیت خط قرمز نظام است و سران فتنه برای جبران بخشی از خیانت‌های خودشان هم که شده، باید از مردم و نظام عذرخواهی و طلب عفو کنند و گرنه مثلا با طراحی حضور خاتمی در کنار شخصیت‌های معتبر در مراسم تشییع و ختم شخصیت‌ها، آن سوابق خیانت و جنایت پاک نخواهد شد.

تواضع چرا؟! پوپولیست‌تر از خود شما؟
خبرگزاری وابسته به دولت سابق، دولت رئیسی را دولت چپگرا خواند!
خبرآنلاین در مطلبی به قلم «ر-ج» نوشت: تحقیقات جامعه‌شناختی موید این مطلب است که پیروزی انقلاب اسلامی ایران متاثر از تفکرات انقلابیگرانه چپ بوده است. این نظریه نافی تاثیرات ایدئولوژیک اسلامی بر روند نهضت مرحوم حضرت امام خمینی(ره) نیست اما نمی‌توان نقش و تاثیرات جنبش‌های چپگرا را که از نهضت مشروطیت در ایران فعال بوده و در مقاطع مختلف تاریخی خودنمایی کرده و پس از حوادث 28 مرداد 1332 دو رویداد جنبش ملی‌گرایی و قیام حضرت امام خمینی بستر مناسبی برای چپگرایان در ایران فراهم کرد را انکار کرد که در تاروپود اجتماعی نفوذ کرده و نهایتا همراه با پیروزی انقلاب اسلامی به تدریج افکار و عقاید چپگرایانه خود را به نام انقلابیگری بسط دادند.
حیات چپها در طول تاریخ بر مبنای ‌اندیشه نقاد بود که جنبشی انقلابی و متراکم از احساس عقب‌ماندگی و محرومیت توده‌ها ایجاد کرده و همواره مخالف ثبات و آرامش بوده و راه اصلاح‌گری را در روند براندازی و انقلاب دنبال می‌کنند و چندان اعتباری برای اصلاحات تدریجی و آرام قائل نیستند و با ایجاد یک فضای شدیدا تبلیغاتی و پوپولیستی سعی دارند محرومان و اقشار فرودست و متوسط را با خود همراه سازند.
اما تجربه تاریخی نشان داده است غالب این تلاش‌ها منجر به قدرت یافتن جریان یا گروهی به شدت تمامیت‌خواه شده که با حذف انقلابیون اولیه، هیچ‌گونه سازوکار دمکراتیک و مردمسالارانه را برنتابیده و با پناه بردن بر پیله ایدئولوژی‌های گزینشی و سودجویانه حتی با تحریف مبانی و اصول اولیه انقلاب یا شعار‌های آرمانی بنیادین سعی در تصاحب قدرت علیه ملت دارند.
هواداران و سمپات‌های جریان چپ به جای فعالیت‌های اجرایی و تکنوکرات و عمل گرایانه بر فعالیت تبلیغاتی و تهییج افکار عمومی تمرکز دارند و مفاهیم ارزشمند مانند ‌اندیشه‌ورزی و خردمندی و مردمسالاری و کرامت انسانی را مسخ و وارونه کرده و به تدریج، انحرافی عمیقی در انقلاب یا قیام و نهضت‌های مردمی ایجاد می‌کنند.
انقلاب اسلامی ایران نیز از این عارضه در امان نبوده و در مقاطع مختلف شاهد حضور و بروز چپگرایان با نمادهای انقلابیگری به ویژه اسلامیت نظام بوده‌ایم که اوج این حضور را در دوره هشت ساله دولت آقای محمود احمدی‌نژاد شاهدیم. در این دوره با وجود تبلیغات وسیع مردمسالارانه، نه تنها مشارکت قانونمند عمومی به افیون دولت چپگرا تبدیل شد بلکه غالب تصمیمات و سیاست‌های دولت وقت به دلایل مختلف علیه سرمایه‌گذاری ساختاری و زیربنایی و منافع ملی و آرامش و آسایش مردم منتهی شد. سیاست ضد توسعه‌ای چپگرایان سبب ایجاد اجماع جهانی علیه مردم ایران گردید که آثار مخرب این انزوای بین‌المللی به ویژه در عرصه اقتصادی موجبات عدم توسعه متوازن و متعادل را در ایران ایجاد نمود و حتی به شکل‌گیری و گسترش منافذ ضدامنیتی در ایران منجر شد.
پس از آن دوران، در دولت سیزدهم نیز شاهد بروز و فعالیت مجدد ‌اندیشه و گفتمان‌های چپگرایانه در پوشش عناوین دولت مردمی و محرومین با حضور نمادهای مذهبی و آیینی هستیم.
شعارگرایی پوپولیستی و عوام‌گرایانه به شدت بر اقدامات اجرایی عملگرایانه در این دولت برتری دارد. در دولت چپگرای سیزدهم ایدئولوژی وارونه و تحریف شده‌ای که سنخیتی با هیچ یک از عناصر مهم و حیاتی انقلاب اسلامی یعنی نه شرقی، نه غربی، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ندارد به عنوان مبانی و اصول اولیه انقلاب تبلیغ شده و عملا براندازی محتوایی و مفهومی انقلاب اسلامی از درون و مسخ جمهوری اسلامی در حال وقوع است».
یادآور می‌شود نویسنده این مطلب مخدوش، رئیس ‌مرکز اطلاع‌رسانی و امور بین‌الملل وزارت کشور در دولت روحانی بوده و در عین حال، در دولت احمدی‌نژاد هم معاونت خبر خبرگزاری ایرنا را بر عهده داشته است. او توضیح نمی‌دهد که اگر دولت احمدی‌نژاد را پوپولیست و چپگرا و برانداز و... می‌دانسته، چگونه از قِبَل آن ارتزاق می‌کرده است؟!
نکته بعدی این است که تقسیم‌بندی چپ و راست ذاتا تقسیم‌بندی غربی، ماتریالیستی و مبتنی بر دوگانه لیبرالیسم و کمونیسم است و هیچ نسبتی با فرهنگ اسلامی ندارد. عجیب این که بسیاری از عناصر مصرّ به قالب کردن این تقسیم‌بندی در فضای سیاسی کشور (طیف موسوم به چپ در سازمان مجاهدین انقلاب و نشریه عصر ما و حزب مشارکت و دفتر تحکیم)، بعدها در خدمت همان طیف سیاسی درآمدند که آنها را راست و سرمایه سالار و زر‌اندوز غربگرا و بی‌اعتنا به عدالت می‌خوانده و مذمت می‌کردند! به بیان دیگر هم دولت خاتمی و هم دولت روحانی ملغمه‌ای از عناصر مدعی چپ‌‌روی و راستگرایی بود. به مرور زمان، تمجید از غرب، کنار گذاشتن شعار عدالت‌خواهی، ترویج سیاست‌های اقتصادی تبعیض‌گرایانه و تحمیل شکاف طبقاتی به جامعه، تبدیل به گفتمان غالب ائتلاف مذکور شد. دست بر قضا، برخی عناصر گروهکی سابقا چپ یا راستگرای التقاطی که هیچ نسبتی با انقلاب و اسلام هم نداشتند، نفوذ کرده و به فربه‌‌سازی جریان معارض با انقلاب پرداختند.
در موضوع عوام‌فریبی هم بی‌تردید نمی‌توان پوپولیست‌تر از دولت‌های غربگرایی مثل دولت خاتمی و روحانی را سراغ گرفت، به ویژه دولت روحانی که ضد کارشناسی‌ترین رویکرد‌ها را در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و دیپلماتیک داشت.

بهره‌برداری از فاز ۱۱ پارس جنوبی بدون برجام و شرکت‌های عهدشکن غربی
با بهره‌برداری قریب‌الوقوع فاز 11 پارس جنوبی، روزانه ۱۵ میلیون متر مکعب گاز برداشت می‌شود که نشانگر درستی اعتماد به ظرفیت‌های فنی داخلی و معطل نماندن به وعده‌های غرب است.
به گزارش رجانیوز، افتتاح و بهره‌برداری قریب‌الوقوع از فاز ۱۱ پارس جنوبی گویای تمام عملکرد مثبت دولت است. پروژه‌ای که سالیان سال به دلیل هجوم تحریم‌های گسترده ایالات متحده عقب مانده بود و برای مسئولین دولت پیشین نیز اهمیتی نداشت. این موضوع به حدی بود که دولت روحانی نه‌تنها تلاشی برای پیشرفت این پروژه عظیم گازی نکرد بلکه به گفته وزیر وقت نفت، بیژن زنگنه، بهره‌برداری از فاز ۱۱ پارس جنوبی در اولویت دولت و وزارت نفت نبوده است.
اکنون اما، با افتتاح این پروژه توسط دولت سیزدهم، طبق اعلام دولت از اواخر مرداد ۱۴۰۲، برداشت روزانه ۱۵ میلیون متر مکعب گاز آغاز خواهد شد. این موضوع نشان می‌دهد که این میدان که یکی از مرزی‌ترین و پیچیده‌ترین لایه گازی مشترک با قطر است، می‌تواند بخش عظیمی از گاز کشور را تولید کند.
البته مزایای این میدان گازی تنها افزایش تولید گاز نیست. افزایش قدرت دیپلماسی در منطقه، ایجاد بستر شغلی و همچنین افزایش صادرات بخش گازی از دیگر مزیت‌های افتتاح این پروژه به‌شمار می‌رود. همچنین افتتاح این پروژه با وجود تحریم‌های گسترده آمریکا، می‌تواند اقدامی در پی بی‌اثر کردن تحریم‌ها تلقی شده و موجب تثبیت قدرت جمهوری اسلامی ‌شود.
این اتفاق در حالی‌ا‌ست که دولت تدبیر و امید، هیچ تلاشی برای پیشبرد بهره‌برداری از این طرح‌ گازی نبرده و تنها سیاست‌های خود را معطوف به برجام کرده بود. بر همین اساس نیز هر نوعی از مسائل کشور را به تحریم گره زده و موجب می‌شد تا ماهیت خود را از دست دهد.
چرا دولت روحانی هیچ‌گاه به توان، تخصص و علم داخلی اعتماد نکرد و با شرکت‌های خارجی قرارداد بست؟ همچنین این موضوع نیز مطرح است که چرا دولت پیشین هیچ اقدامی در راستای پیشرفت این نوع پروژه‌ها انجام نداد؟ نگاهی به تاریخچه‌ و روند این پروژه گازی نشان می‌دهد که این پروژه پس از ۲۷ سال به سرانجام رسیده است. دولت قبل هیچ‌گاه سعی نداشت تا با تکیه بر توان داخلی، پروژه‌های روی زمین مانده‌ کشور را پیش ببرد. تنها دغدغه‌ این طیف سیاسی، مذاکرات و وجود تحریمات تلقی می‌شد که خاتمه‌ آن با توافقات برجام بود. 
تنها زمانی که دولت روحانی به پیشبرد این پروژه پرداخت، زمانی بود که شرکت‌های خارجی نظیر توتال فرانسه و CNCP چین به میدان آمدند. در همان هنگام نیز این شرکت‌های خارجی با استناد به وجود تحریم‌های آمریکا، از ادامه فعالیت در ایران کنار کشیده و تعهدات خود را فراموش کردند. 
این موضوع در حالی بوده که وزیر نفت دولت روحانی معتقد بود شرکت‌های داخلی نمی‌توانند این پروژه بزرگ گازی را هدایت کرده و کشور نیازمند متخصصین خارجی است. بر همین اساس نیز تمام تلاش خود را برای پای کار آمدن شرکت‌های خارجی به کار بست اما در آخر به گفته خود وزیر نفت وقت در سال ۱۳۹۸، این موضوع بیان شد که به دلیل وجود تحریم‌ها، شرکت‌های خارجی از ادامه همکاری با ایران درخصوص تکمیل این پروژه کناره‌گیری
کردند. 
اما با تغییر دولت و اعمال سیاست‌های چندجانبه دولت رئیسی، عاقبت تمامی این پروژه‌ها نظیر فاز ۱۱ پارس جنوبی تغییر کرد. تکیه بر توان داخلی و عدم گره‌زنی مسائل به وجود تحریمات و در پی آن نیز عدم اعتماد به شرکت‌های خارجی، توانست عاقبت بسیاری از پروژه‌ها را ختم به خیر کند.

 

رسانه وابسته به کنگره آمریکا:
 متقاعدکردن ایران و چین به تغییر سیاست‌هایشان در تعامل با روسیه غیرممکن است

پایگاه خبری هیل وابسته به کنگره آمریکا در گزارش خود با بیان اینکه «با وجود گذشت یک سال و نیم از جنگ اوکراین تحریم‌های غرب علیه روسیه نتوانسته است اقتصاد این کشور را ویران کند»، خاطر نشان کرد که اگرچه این تحریم‌ها درآمدهای نفت و گاز در بودجه فدرال را کاهش داده و به صنایع ضروری روسیه مانند خودرو‌سازی و متالورژی آسیب زده است، اما غرب می‌تواند برای اطمینان از مؤثر بودن اقدامات کنونی خود و افزایش فشار اقتصادی بر روسیه برای کاهش توان جنگی‌اش، کار بیشتری انجام دهد و در نتیجه به اوکراین فرصتی ‌دهد تا با حمایت یک اتحاد غربی پیروز شود.
هیل در ادامه به ارائه چند راهکار برای افزایش فشار بر مسکو پرداخت و نوشت: اول، ایالات متحده و متحدانش می‌توانند فشار خود را بر بخش انرژی روسیه افزایش دهند. تحریم کنونی اتحادیه اروپا و سقف قیمتی جی7 بر نفت روسیه باعث کاهش درآمد آن شده است که بخش عمده‌ای از بودجه و هزینه‌های جنگ روسیه را تشکیل می‌دهد. با این حال، این اقدامات به ‌اندازه کافی شدید نبوده است.
این رسانه آمریکایی تشریح کرد: برای کاهش بیشتر درآمد روسیه، G7 باید سقف قیمت نفت خام روسیه را به زیر سطح فعلی ۶۰ دلار کاهش دهد. برآوردهای غرب نشان می‌دهد که هزینه‌های تولید نفت روسیه بین ۲۰ تا ۲۵ دلار در هر بشکه است، در حالی که روسیه تاکید دارد این رقم ۴۴ دلار است. از این رو، حاشیه سود قابل توجهی باقی می‌ماند.
هیل سپس به بیان راهکار دیگری برای افزایش فشار بر مسکو پرداخت و نوشت: غرب باید انگیزه‌هایی را برای متقاعد کردن کشورهای دیگر برای پیوستن به رژیم تحریم‌ها و افزایش کارایی کنترل‌های صادراتی ایجاد کند. برخی کشورها برای دور زدن تحریم‌ها به روسیه کمک می‌کنند. ادامه تجارت روسیه با چین، ایران، قزاقستان و ترکیه به این کشور اجازه می‌دهد تا تجهیزات مورد نیاز برای ادامه جنگ را تولید کند. اوکراین به دنبال یافتن اجزای چینی در سلاح‌های روسی است و ایران در اواسط سال ۲۰۲۲ به بزرگ‌ترین تامین‌کننده نظامی روسیه تبدیل شد. قزاقستان و ترکیه به روس‌ها اجازه دادند تا شرکت‌هایی برای واردات پهپاد، تجهیزات میکرو الکترونیک و سایر اقلام محدودی که برای تولید سلاح استفاده می‌شود، تأسیس کنند.
این پایگاه خبری سپس نوشت: در حالی که متقاعد کردن چین و ایران برای تغییر سیاست‌هایشان بعید است، ایالات متحده و متحدانش نفوذ بیشتری بر ترکیه و قزاقستان دارند. در مورد قزاقستان، کشورهای غربی باید در توسعه مسیرهای صادرات نفت جایگزین که زیرساخت‌های روسیه را دور می‌زند، کمک کنند و در نتیجه سلطه قزاقستان در حوزه انرژی را تقویت کنند.
افزایش مشارکت‌ها در زمینه انرژی به نفع هر دو طرف است: اتحادیه اروپا منابع انرژی خود را متنوع می‌کند و قزاقستان نیز وابستگی خود را به زیرساخت‌های نفتی روسیه کاهش می‌دهد.
تحریم شهروندان ثروتمند روس از سوی غرب
رسانه وابسته به کنگره آمریکا راهکار سومی نیز پیشنهاد داد و نوشت: ایالات متحده و شرکای آن می‌توانند اقدامات بیشتری را برای هدف قرار دادن آن دسته از شهروندان ثروتمند روسیه که روابط نزدیکی با دولت دارند به کار گیرند. ابزارهای تحریمی موثر باید افراد بیشتری را هدف قرار دهند تا همه اعضای خانواده و مدیران ثروتمندی را که با شست‌و‌شو و هدایت سرمایه‌هایشان به کسانی که در اجتناب از تحریم‌ها کمک می‌کنند، در بر گیرد.
این احتمالاً مستلزم تعقیب افرادی است که در کشورهای غربی زندگی می‌کنند و در قوانین مالی ماهر هستند، بنابراین تحریم آنها می‌تواند پیچیده و پرهزینه باشد.
هیل افزود: غرب باید بر منتقل کردن انتظارات واقع‌بینانه از تحریم‌ها تمرکز کند. اهدافی که سیاستمداران غربی در آغاز جنگ بیان کردند، امیدهایی را برای تأثیرات سریع و چشمگیر بر اقتصاد روسیه ایجاد کرد. اما این اهداف با اهداف واقعی تعیین شده توسط سیاستگذاران اجرای تحریم‌ها مطابقت نداشت. با طرح اهداف واقع‌بینانه، سیاستمداران انتظارات عمومی را کاهش می‌دهند.
به گزارش ایسنا‌، این رسانه آمریکایی تشریح کرد: تحریم‌ها به روسیه آسیب زد، اما آن را ویران نکرد. پس از شوک اولیه، روسیه آموخته است که تحریم‌ها را از طریق شرکای خود و خلأهای موجود دور بزند. با این حال، تحریم‌ها در کاهش ارزش روبل، محدود کردن درآمدهای نفتی روسیه و جلوگیری از سرازیر شدن برخی سلاح‌ها به روسیه که می‌تواند علیه اوکراین استفاده شود، موفق بوده است. بازیگران بین‌المللی باید تحریم‌ها را بهبود بخشند و آنها را بخشی از یک رویکرد جامع و همه‌جانبه ببینند که شامل کمک‌های نظامی، کمک‌های بشردوستانه و حمایت سیاسی می‌شود.

 
در پی افزایش فشارها بر گروهک منافقین

 پلیس آلبانی ورود و خروج به کمپ ‌اشرف را کنترل می‌کند

در پی فشار بیشتر آلبانی به منافقین مستقر در مقر ‌اشرف3 در تیرانا، پلیس این کشور محدودیت‌های جدیدی را برای کنترل این مقر اعمال کرده است که بر اساس آن، هیچ‌کس بدون اجازه پلیس حق ورود و خروج در این اردوگاه را ندارد.
این درحالی است که طی روزهای گذشته، دولت آلبانی، مریم رجوی سرکرده این گروهک را که هم‌اکنون در فرانسه حضور دارد، نیز به این کشور ممنوع الورود کرده است.
ادی راما، نخست‌وزیر آلبانی نیز یک ماه قبل، در مصاحبه‌ای با شبکه آلمانی «اشپیگل» گفته بود که گروهک منافقین نمی‌توانند از آلبانی برای جنگ علیه ایران استفاده کنند.
وی تصریح کرده بود: «آلبانی قصد جنگ با ایران را ندارد و کسی را که از مهمان‌نوازی ما سوء‌استفاده کرده باشد، نمی‌پذیرد.»
فشارهای دولت آلبانی به منافقین خصوصاً پس از حمله پلیس ضدشورش این کشور به ‌اشرف3 در خردادماه سال جاری، موجی از اعتراض و انتقاد را از سوی اعضای این فرقه که تحقیر و فشار روانی زیادی را تحمل می‌کنند، برانگیخته است. پلیس در خردادماه، به محل یگان سایبری منافقین در کمپ ‌اشرف3 رفت و بسیاری از کامپیوترها، ‌هاردها و سرورهای آنها را با خود برد که گفته می‌شود این سرورها حاوی اطلاعات مهمی از رابطین این گروهک در داخل ایران است.
به گزارش تسنیم، تعداد زیادی از اعضای منافقین خواستار خروج از ‌اشرف شده‌اند و سران گروهک منافقین به این افراد قول داده‌اند که به‌شرط حفظ موضع مخالف با جمهوری اسلامی پس از خروج، این موضوع را پس از سالگرد فوت مهسا امینی و اتفاقات سال گذشته بررسی کنند.
دومینوی مرگ‌های مشکوک در ‌اشرف
طی روزهای گذشته، اخباری از مرگ مشکوک برخی اعضای منافقین در ‌اشرف3 نیز منتشر شده است که از جمله این افراد، اسماعیل علی‌پور عابدی از اعضای باسابقه این گروهک است.
علی‌پور متولد 1329 لاهیجان، فارغ‌التحصیل رشته مهندسی برق از آمریکا بود که در سال 1366 و در کوران جنگ تحمیلی، به سازمان منافقین پیوست. برخی منابع آگاه، علت مرگ علی‌پور را ترس کادر رهبری منافقین از جداشدن وی پس از حمله اخیر پلیس آلبانی و پیوستن او به جمع منتقدین علنی گروهک منافقین ارزیابی کردند.
همین مسئله و انتقادات او نسبت به وضعیت گروهک منافقین موجب شد با وجود بیماری و نیاز شدید به دیالیز، مجوز خروج او از ‌اشرف باطل شود و از پیگیری درمانی او در بیمارستان تیرانا، جلوگیری به‌عمل آید. به گزارش تسنیم، عدم‌ حمایت درمانی منافقین از علی‌پور موجب تشدید اعتراضات او و درخواست تحویل پاسپورت وی برای برگشت به آمریکا و انجام روند درمانی شد اما این اجازه نیز به وی داده نشد که نهایتاً به مرگ او در تاریخ 12 مرداد ماه سال جاری انجامید.
اسماعیل علی‌پور عابدی که سابقه حضور در عملیات‌های آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان (مرصاد) را به‌عنوان یکی از فرماندهان ارتش موسوم به ملی آزادیبخش در کارنامه داشت، از جمله عناصر اصلی منافقین در شکنجه و بازجویی اسرای ایرانی در زندان‌های رژیم بعث در سال‌های دفاع مقدس بوده است.
علاوه ‌بر این، در حمله اخیر پلیس آلبانی به مقر ‌اشرف3، یکی دیگر از اعضای باسابقه منافقین به‌نام «عبدالوهاب فرجی» با نام مستعار «علی مستشاری» نیز کشته شده بود که برخی معتقدند این فرد با صحنه‌‌سازی خود این گروهک (به‌دلیل مسئله‌دار شدن او) کشته شده است. فرجی یکی از اعضای اصلی ترور شهید حسن آیت در دهه 60 نیز بوده است.

دخانیات عامل یک‌سوم سرطان‌های کشور است

 تولید میلیاردی سیگار در ایران توسط کشورهای تحریم‌کننده دارو

دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران با اشاره به مرگ سالانه ۶۰ هزار نفر در ایران بر اثر مصرف دخانیات، هشدار داد: یک‌سوم سرطان‌های کشور به علت مصرف دخانیات بروز پیدا می‌کند.
به گزارش تسنیم، محمدرضا مسجدی گفت: سالانه 60 هزار نفر در ایران بر اثر مصرف دخانیات جان خود را از دست می‌دهند؛ همچنین سالانه حدود 140 هزار ابتلا به سرطان در کشور رخ می‌دهد که بروز یک‌سوم سرطان‌های کشور به علت مصرف دخانیات است. مسجدی افزود: 71 میلیارد نخ سیگار در کشور تولید می‌شود که 31 میلیارد نخ توسط شرکت ژاپنی در ایران تولید می‌شود و 11.5 میلیارد نخ توسط شرکت‌های آمریکایی و انگلیسی تولید می‌شوند که این کشورها بزرگ‌ترین تحریم‌کننده‌های دارو و تجهیزات و واکسن به ایران هستند اما به راحتی در کشور نمایندگی تولید سیگار دارند.
وی ادامه داد: تنها کالایی که هیچ‌گاه در طول تحریم‌های ظالمانه تحریم نبوده است دخانیات بوده است. گردش مالی تهیه سیگار در ایران
3 میلیارد دلار و معادل 150 هزار میلیارد تومان است. مسجدی با بیان اینکه نخ‌فروشی و فروش سیگار به کودکان زیر 18 سال ممنوع است اما متاسفانه این مسائل مورد توجه قرار نمی‌گیرد؛ گفت: متاسفانه سیگارهای الکترونیک که امروزه جوانان ما را به‌شدت درگیر می‌کند به‌صورت قاچاق وارد کشور می‌شود و گفته می‌شود که برخی به‌دنبال کسب مجوز احداث کارخانه تولید آن در کشور نیز هستند.

  مدعیان اصلاحات از پاسخ مستدل به کیهان درمانده شدند به تقطیع متن گزارش روی آوردند!

این رسانه مدعی اصلاحات با انتشار مطلبی تحت عنوان «اعتراف کیهان: ادعای دولت روحانی که می‌گفت زبان دنیا را می‌داند، گزافه نبود» قسمتی از متن گزارش کیهان را به این شکل بازنشر کرد: «اگر بزرگ‌ترین ادعای دولت حسن روحانی را «دانستن زبان دنیا» بدانیم که گزافه نیست، دولت سیدابراهیم رئیسی با اولویت دادن به کشور‌های همسایه و آسیایی، به احیای روابط با بسیاری از کشور‌ها و توسعه همکاری با آنها پرداخت.»
وب سایت شرق اولا با تحریف معنوی متن، چنین وانمود کرده که کیهان، ادعای دولت روحانی مبنی بر دانستن زبان دنیا را گزاف نمی‌داند! حال آنکه با مطالعه متن اصلی روشن می‌شود که «گزاف نبودن» مربوط به این گزاره است که «بزرگ‌ترین ادعای دولت حسن روحانی، دانستن زبان دنیا بود» نه اصل ادعای دولت روحانی!
اما مهم‌تر از آن، مدعیان اصلاحات با دستکاری در متنی که به نقل از کیهان منتشر نموده‌اند، دو قطعه جدا از متن را به هم چسبانده و بخش مهمی که در میانه بوده را حذف کرده‌اند. در حقیقت متن اصلی به این صورت بوده است: «اگر بزرگ‌ترین ادعای دولت حسن روحانی را «دانستن زبان دنیا» بدانیم که گزافه نیست، یکی از بزرگ‌ترین اتهامات و برچسب‌های او به منتقدین خود نیز ناتوانی در ارتباط با جهان بود. اما گرچه ادعای مذکور را عملکرد خود دولت روحانی در جریان برجام زیر سؤال برد، دولت سیزدهم قطعا بطلان اتهامی را که همواره به جریان انقلابی وارد می‌شد، اثبات کرد.»
تقطیع آشکار متن گزارش کیهان برای گمراه کردن مخاطب که بی‌سابقه هم نیست، نشان‌دهنده عدم تعهد به اصول و آداب اولیه روزنامه نگاری از سوی مدعیان اصلاحات است.
رادیکال‌های همکار دشمن که نقاب اصلاح‌طلبی به صورت زده‌اند
اصلاح‌طلبی، پوششی برای همکاری با دشمن و ضربه زدن به منافع ملی است و مدعیان اصلاحات بارها این مسئله را ثابت کرده‌اند. با این حال، روزنامه اعتماد دیروز مدعی شد: «سیاستگذاران توجه ندارند که فروریزی گفتمان اصلاحات، آغاز بروز رفتارهای رادیکال خواهد بود.»
ادعای فوق در حالی است که مدعیان اصلاحات با نقاب اصلاح‌طلبی همواره دنبال تأمین منافع آمریکا در ایران بوده‌اند و بارها توسط مقامات آمریکا مورد حمایت قرار گرفته‌اند. از بوش تا اوباما تصریح کردند که از اصلاح‌طلبان در ایران حمایت می‌کنند. سران رژیم صهیونیستی نیز اصلاح‌طلبان را سرمایه اسرائیل خواندند. این طیف به ویژه در فتنه سال‌های 78، 88، 98 و 1401 در مقام و مصداق رادیکالیسم و کارگزار داخلی دشمن بوده و با دشمنان سوگند خورده ملت ایران و انقلاب اسلامی همکاری و هم پوشانی کامل داشته است. همچنین مدعیان اصلاحات درباره اقتدار موشکی و نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران همان اراجیفی را تکرار می‌کردند که دولتمردان آمریکایی می‌گفتند و با وادادگی در برجام و گستاخ کردن دشمن، کوبیدن بر طبل برجام‌های بعدی و شعار نه غزه، نه لبنان مدافعان حرم را ترور شخصیت کردند و زمینه‌ساز ترور سردار سلیمانی شدند.
مدعیان اصلاحات افزون بر این، گرادهندگان تحریم ملت ایران به دشمن بوده‌اند و کاسبان تحریم هستند. جان ‌هانا، از اعضای ارشد موسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک و مشاور امنیت ملی دیک چنی (معاون جرج بوش) نیز ۲۸ مهرماه ۱۳۸۸ یعنی یک ماه بعد از هتاکی فتنه‌گران در روز قدس، از ملاقات با شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز خبر داد و به روزنامه لس‌آنجلس‌تایمز گفت؛ مطمئنا پیامی‌‌که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا- که در میان آنها بعضی شخصیت‌های نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد، تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را می‌دهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم موثر باشد، باید به‌صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به‌صورت واکسن(!)
مدعیان اصلاحات ادعا می‌کردند که به واسطه بستن با آمریکا، همه مشکلات حل می‌شود اما این وعده‌های کذایی به رکوردهای تورمی، بر باد رفتن فرصت‌های رونق اقتصادی و تحریم دو برابری انجامید.

 ورود گروه واگنر به جنگ نیجر تایم: اگر معطل کنیم آفریقا از دست می‌رود

به دنبال اعلام گروه شبه نظامی «واگنر» مبنی بر ورود به کشور «نیجر» که به تازگی طی کودتای ارتش، فرانسه از آن اخراج شده است، مجله آمریکایی «تایم» هشدار داده است اگر غرب تعلل کند قاره آفریقا به دست روس‌ها خواهد افتاد.
کشورهای ضعیف در طول تاریخ همواره زمین بازی و رقابت قدرت‌های بزرگ بوده‌اند و در این میان سابقه‌ای بسیار تلخ و تاسف بار از مداخلات قدرت‌های بزرگ و به‌خصوص فرانسه در حافظه جمعی مردم قاره سیاه ثبت شده است. کشور نیجر در غرب آفریقا نیز از این قاعده مستثنی نیست. این کشور محصور در خشکی طی قرن 19 مستعمره فرانسه بود و با وجود این‌که در سال 1958 اعلام استقلال کرد پاریس همواره در امور داخلی این کشور مداخله کرده و به نوعی نیجر تحت نفوذ و سلطه فرانسه قرار داشته است. با رشد احساسات ضد فرانسوی در قاره آفریقا و اخراج این کشور از «مالی»، کشور «نیجر» تبدیل به مرکز راهبردی جدید فرانسه در غرب آفریقا شده بود. از سوی دیگر ۷۰ درصد از برق تولیدی فرانسه را نیروگاه‌هایی تولید می‌کنند که از اورانیوم وارد شده از نیجر به عنوان سوخت استفاده می‌کنند و فرانسه ۳۵ درصد از نیاز خود به اورانیوم را از نیجر تامین می‌کند که به نوبه خود چهارمین تولید‌کننده این ماده راهبردی در جهان است. محور دیگری که نیجر را نزد فرانسه با اهمیت می‌کند، استقرار پایگاه‌های نظامی و نیز یک هزار و ۵۰۰ نظامی فرانسوی در خاک نیجر است. نیجر همچنین میزبان پایگاه اصلی ناتو در منطقه ساحل آفریقاست. حالا موقعیت فرانسه در این کشور با یک کودتای نظامی علیه دولت وابسته، حسابی به خطر افتاده است.
نشریه تایم آمریکا: عجله کنید!
با وجود گستردگی نفوذ فرانسه در نیجر و البته اهمیت راهبردی این کشور برای پاریس چهارشنبه هفته گذشته نظامیان نیجر با کودتا رئیس‌جمهور «محمد بازوم» که طرفدار فرانسه بود را برکنار و خود بر مصدر امور نشستند. طی یک هفته گذشته حمله به سفارت فرانسه و نمایش گسترده پرچم‌های روسیه در نیجر حساسیت کشورهای غربی را به شدت برانگیخته است. مجله آمریکایی تایم در گزارشی در همین زمینه نوشته است: «کودتای نظامی اخیر نیجر که به سرنگونی دولت محمد بازوم رئیس‌جمهور نزدیک به فرانسه منجر شد، نه تنها منطقه ساحل آفریقا بلکه جامعه جهانی را در موجی از بهت فرو برد؛ اما در این میان تصاویری که بیانگر حمایت نیجری‌ها از روسیه است، غربی‌ها را مضطرب و پریشان‌حال کرده است و در عین حال یک تضاد شدید را برای غربی‌ها که مدعی هستند ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در جهان مطرود شده، ایجاد می‌کند.»
ایسنا در ادامه به نقل از این نشریه آمریکایی این طور ادامه داده است که: «در سال‌های اخیر قدرت‌های بزرگی مثل روسیه و چین و قدرت‌های محلی رو به‌رشدی مثل امارات متحده عربی با تلاش‌های دیپلماتیک و اقتصادی خود در آفریقا، باعث شده‌اند تا شاهد تحولات جدیدی در این قاره باشیم. این قدرت‌ها نفوذ استعمارگران قدیمی نظیر بریتانیا و فرانسه را جابه‌جا کرده‌اند. برای مثال، طبق شاخص ضریب نفوذ در آفریقای غربی عمدتا فرانسوی زبان، فرانسه تا سال ۱۹۸۰ قدرت خارجی غالب در ۹ کشور از ۱۶ کشور این منطقه محسوب می‌شد اما امروزه فقط در سه کشور نفوذ دارد...در سال‌های اخیر، تسلیحات روسیه به آفریقا سرازیر شده و از سال ۲۰۱۸، ۴۰ درصد از تسلیحات وارداتی کشورهای آفریقایی را تامین کرده است.»
واگنر در آفریقا
در بخش دیگری از این گزارش می‌خوانیم: «در همین حال، گروه نظامی روسی واگنر عمیقا درگیر منافع امنیتی کشورهایی مثل جمهوری آفریقای مرکزی و سودان شده است و این گروه نه تنها آموزش‌های نظامی ارائه داده بلکه امنیت طلا و دیگر معادن را به ازای سهمی از سود آن فراهم کرده است. تجارت کلی روسیه با آفریقا بسیار بیشتر از چین است و روسیه نفوذ زیادی در این قاره دارد. این نفوذ صرفا شامل تسلیحات نمی‌شود، بلکه بخش مهم کشاورزی را نیز در بر می‌گیرد. قاره آفریقا وابستگی شدیدی به واردات مواد غذایی دارد و همین مسئله روسیه را در موقعیت منحصربه‌فردی قرار می‌دهد که چین یا دیگر کشورها نمی‌توانند به آن موقعیت برسند.»
«تایم» این را هم نوشته است که «سال گذشته و پس از کودتا در بورکینافاسو، مردم پرچم روسیه را تکان می‌دادند و امسال این اتفاق در نیجر رخ داد. اگر رهبران آمریکا و اروپا مایل هستند تا از تکرار این اتفاق جلوگیری کنند، باید مسیر خود را تغییر دهند.» طبق پیش‌بینی‌های تیم این نشریه، اگر تغییری در طرز تفکر و عمل آمریکا و اروپا رخ ندهد، این کشورها از نظر منابع کلیدی نفوذ بین‌المللی از جمله کمک، تجارت، انتقال تسلیحات و مشارکت دیپلماتیک با آفریقا عقب خواهند ماند.نشریه آمریکایی تایم در پایان نوشت: غرب برای تغییر مسیر کنونی باید نسبت به گسترش روابط تجاری و سرمایه‌گذاری در آفریقا بیشتر متعهد شود.آمریکا و اروپا باید بودجه‌هایشان را برای آژانس توسعه جهانی ایالات متحده و سازمان‌های مشابه افزایش دهند؛ در غیر این صورت با اهتزار پرچم روسیه در آفریقا و صحنه‌هایی بیشتر از این جنس مواجه خواهند شد.
واگنر وارد می‌شود
اما گزارش‌های جدید حکایت از این دارد که به دنبال تهدید کشورهای غرب آفریقا موسوم به آکواس به حمله نظامی و حمایت فرانسه و آمریکا از این اقدام رهبران کودتای نظامی در نیجر از گروه واگنر برای مقابله با مداخله احتمالی آکواس درخواست کمک کردند.به گزارش «آسوشیتدپرس »، با نزدیک شدن به مهلت تعیین شده برای آزادی «محمد بازوم» رئیس‌جمهور برکنار شده نیجر و مواجهه کودتاگران این کشور با مداخله نظامی احتمالی آکوواس، حکومت نظامی جدید این کشور از گروه واگنر تقاضای کمک کردند. «وسیم نصر» روزنامه‌نگار و پژوهشگر ارشد مرکز سوفان (یک سازمان مستقل برای تحقیق در مورد مسائل امنیتی جهانی) به آسوشیتدپرس گفت که این درخواست در جریان دیدار رهبران کودتای نظامی در نیجر از کشور همسایه مالی مطرح شده است.«نصر» گفت: سه منبع مالی و یک دیپلمات فرانسوی این دیدار را تأیید کردند که اولین بار توسط شبکه تلویزیونی فرانس ۲۴ گزارش شد. یک مقام نظامی غربی که خواست نامش فاش نشود، به آسوشیتدپرس گفت که آنها نیز گزارش‌هایی شنیده‌اند مبنی بر این‌که حکومت نظامی جدید نیجر از واگنر کمک خواسته است. به گزارش فارس راشاتودی نیز در این زمینه گزارش داد در پی درخواست کودتاچیان نیجر، واگنر بیانیه‌ای را منتشر کرد که در آن توضیح داده بود که شرکت نظامی خصوصی واگنر، یک گروه را در «نیامی» پایتخت نیجر، به منظور حفاظت از این کشور آفریقایی مستقر خواهد کرد. گروه واگنر می‌گوید که حضور شبه‌نظامیان این شرکت خصوصی می‌تواند به توقف تنش‌ها در نیجر کمک کند و فرانسه و نیجریه را از مداخله مستقیم در نیجر بازدارد.گروه واگنر اعلام کرده است که استقرار واحدهای واگنر در نیجر تنها یک مداخله محدود است که در صورت لزوم با هدف تامین امنیت پایتخت نیامی انجام می‌شود. برخی از گزارش‌ها نیز حاکی است که نیروهای واگنر وارد نیجر شده‌اند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟