loading...

تـــو لَـــــی ( دوست شــنـاســی )

* نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای  تقلای بانیان تحریم برای تخریب روابط تهران با پکن و مسکو       ۱۴۰۰/۱۰/۲۴   همزمان با سفر وزیر امور خار

طاهر مهدوی بازدید : 39 شنبه 25 دی 1400 نظرات (0)
*
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای
 تقلای بانیان تحریم برای تخریب روابط تهران با پکن و مسکو 
 
   ۱۴۰۰/۱۰/۲۴
روزنامه های زنجیره ای - مشرق نیوز
 
همزمان با سفر وزیر امور خارجه کشورمان به چین و اجرایی شدن توافق 25 ساله با چین به عنوان دستاورد بسیار مهم و ارزشمند این سفر‌، یکی از معاونان وزارت خارجه دولت روحانی در گفت‌و‌گو با روزنامه اعتماد اظهاراتی بر زبان آورده که هدفی جز خدشه بر روابط ایران و چین و همچنین عصبانیت از احتمال گشایش‌های اقتصادی برای کشورمان از رهگذر توسعه روابط با این کشور متصور نیست. 
وی در بخش‌هایی از این گفت‌و‌گو مدعی شده است: « اين تصور كه ما بخواهيم در دوران تحريم جهش قابل توجهي در مناسبات تجاري‌مان با چين داشته ‌باشيم، خنده‌دار است. چين براي ما ايثار نمي‌كند. چين به دنبال اين نيست كه با ما سند همكاري 25 ساله امضا كند، اما با عربستان يا قطر يا پاكستان يا كشورهاي ديگر امضا نكند...من تصور مي‌كنم كه سند 25 ساله چين بيش از ظرف خودش صدا داشت و ما در عرصه عمل معادل آن سر و صدا را احساس نمي‌كنيم.» 
گفتنی است این روزنامه چندی پیش و در آستانه سفر بسیار مهم آیت‌الله رئیسی رئیس‌جمهور کشورمان به روسیه نیز در یادداشتی خطاب به رئیس‌جمهور نوشته بود: «به راستي آيا شما باور مي‌كنيد كه آمریکا بدون هماهنگي با سرويس روسيه و موساد و ام‌اي‌سيكس دست به اين جنايت{ترور سردار سلیمانی} زده باشد؟»
این روزنامه همچنین نوشته بود: «جناب رييسي! به عنوان يك معلم مطلع در تاريخ روسيه مي‌گويم: آنها از زمان پطركبير تا امروز، سياست خود را درباره ايران عوض نكرده‌اند.»
در شرایطی که دولت سیزدهم بخوبی توانسته است مسیر اشتباه گذشته را تا حد قابل توجهی اصلاح کند و از ظرفیت منافع مشترک ایران و کشورهای شرقی در تقابل با چالش‌ها و رویارویی‌های غرب با قدرت‌های آسیایی استفاده کند و همچنین دید اثبات کند که «نگاه به شرق» همچون دولت سابق در سیاست خارجی کشور جایگزینی برای باج‌گیری از غرب نیست، بلکه خود ماهیتا دارای ارزش است، طبیعی است که جریان غربگرای داخلی نیز بیکار نمی‌نشیند و با شایعه‌پراکنی به دنبال تخریب روابط ایران با کشورهای شرقی است. 
این جریان که طی 8 سال گذشته با شعار مذاکره و رفع تحریم و با بزک آمریکا و اروپا‌، ظرفیت‌های عظیم یک کشور هشتاد و چند میلیونی را به پای مذاکره بی‌حاصل و خسارت بار با غربی‌های عهد‌شکن ریخته و دستاوردی جز بازگشت تحریم‌های قبلی به علاوه 800 تحریم جدید دیگر و نابودی اقتصاد کشور و معیشت مردم نداشته است‌، با نگرانی از احتمال گشایش اقتصادی و بی‌اثر شدن تحریم‌های آمریکا از رهگذر روابط راهبردی ایران با کشورهای شرقی به تقلا افتاده و با کارشکنی در این مسیر و شکل دادن به افکار عمومی و دادن آدرس غلط تلاش دارند تا رویکرد رو به جلوی ایران را متوقف کنند. و به راستی این شبکه همکار غرب در داخل بزرگ‌ترین سرمایه‌های دولت آمریکا در ایرانند. 
 برجامِ برد-برد برای آمریکا و نقش سازنده گروه بحران!
روزنامه شرق در شماره پیشین خود بخش دوم مصاحبه با «علی واعظ» عضو گروه بین‌المللی بحران در امور ایران منتشر کرد که در بخش از آن آمده است «نقش سازنده گروه بین‌المللی بحران در به‌نتیجه‌‌‌رسیدن مذاکرات هسته‌ای بر کسی پوشیده نیست و علی واعظ، مدیر پروژه ایران در این گروه است.»
در این باره باید گفت که گویا طیف موسوم به اصلاح‌طلب حافظه تاریخی ندارد. این گروه نقش سازنده اگر داشته برای منافع آمریکا بوده چرا که برجامی که امضا شد نتیجه‌اش برای آمریکا تعطیل کردن بخش‌های مهمی از صنعت هسته‌ای کشورمان بود و نیز بلافاصله پس از برجام افزایش تحریم‌ها به 2برابر و همچنین عدم پایبندی آمریکا و اروپا به تعهداتشان بود. در این سو دستاورد کشورمان از برجام «تقریبا هیچ» بوده است. نقش سازنده گروه بین‌المللی بحران در امضای چنین برجامی بوده است.
واعظ در پاسخ به سؤالی گفته است: «ابتدا درباره راستی‌آزمایی باید بگویم راستی‌آزمایی امر ساده‌ای نیست؛ زیرا برخلاف تعهدات ایران که برایش مرجعی بین‌المللی، یعنی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، وجود دارد و آن مرجع می‌تواند کاملا راستی‌آزمایی کند، درباره رفع تحریم‌ها چنین مرجعی وجود ندارد... باید درباره راستی‌آزمایی توقعی واقع‌بینانه داشت. شاید باید از عبارت «اثبات مفهوم» استفاده کرد تا معیارهایی انعطاف‌ناپذیر و جاه‌طلبانه را به میان آورد. در زمینه تضمین‌ها هم واقعیت این است که در نظام سیاسی آمریکا هیچ راهکاری برای توافقی وجود ندارد که بر سنگ ثبت‌ شده باشد و تغییردادنی نباشد. این امر لزوما مختص ایران نیست و کلا نظام سیاسی آمریکا چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد.»
چنانکه پیداست واعظ در این گفت‌و‌گو به کمک روزنامه شرق در پی آنست تا این مفهوم را القا کنند که راستی آزمایی یا تضمین پایبندی موانع احیای برجام است و ایران باید قید این موارد را بزند! گویا بار دیگر گروه بحران در امور ایران با همراهی جریان غربگرای داخلی به دنبال این است تا نقش سازنده‌ای برای احیای برجامی دو سر برد برای آمریکا و دو سر باخت برای کشورمان ایفا کنند.
مخالفان FATF مسبب مشکلات امروز کشورند! 
روزنامه اعتماد گفت‌و‌گویی با یکی از محکومین فتنه 88 منتشر کرده که وی در بخش‌هایی از این گفت وگو مدعی شده: « «مسبب اصلی اوضاع امروز اقتصاد، سیاست‌هایی همچون نپذیرفتن FATF و ممانعت از احیای برجام است و مقصر اصلی کسانی که چنان شعارهایی علیه این سازوکارهای جهانی می‌دادند. ما سال‌هاست که بر همه درهای اقتصاد قفل زده‌ایم و تا گشایشی در این راستا صورت نگیرد، تا برجام احیا نشود، تا همچون همه کشورهای عادی جهان با سازوکارهای FATF همراه نشویم و دیگر قفل‌های اقتصاد را باز نکنیم، نمی‌توان به گشایشی در اوضاع معیشتی مردم امید داشت».
چنین ادعایی در حالی مطرح می‌شود که در دولت روحانی بیش از ۹۰ درصد دستورات FATF اجرا شد، همچنین در همان دولت در قلب راکتور هسته‌ای بتن ریخته شد و چرخ سانتریفیوژها از حرکت ایستاد و بخش اعظم ذخایر اورانیوم غنی شده به خارج از کشور منتقل شد. در دولت قبل همچنین ایران به صورت یکطرفه و پیش دستانه و با عجله در ظرف مدت ۲ ماه تمامی تعهدات خود را انجام داد اما آیا این اقدامات باعث بازشدن قفل اقتصاد ایران شد!؟ برغم انجام تمامی این موارد در دولت روحانی دلار حدود ۱۰ برابر افزایش یافت. قیمت مسکن در تهران نیز حدود ۱۰ برابر گران شد. قیمت خودرو و لوازم خانگی و...به طرز سرسام‌آوری گران شد.
حالا بانیان اصلی مشکلات موجود و جماعتی که در سال ۸۸ با شورش علیه جمهوریت، قطعنامه ۱۹۲۹ را به ملت ایران تحمیل کردند، با فرافکنی تبعات خیانت‌های خود را به گردن دیگران می‌اندازند.
 

تیتر «سرباز امام» را باور کنیم یا انکار «امّت» را؟!
روزنامه اعتماد که در سالگرد شهادت سردار سلیمانی، تیتر « سرباز امام» را به‌عنوان تیتر اول خود انتخاب کرده، در تحلیل متعارض و متناقض با آن تیتر مدعی شد «امت» و «ملت» قابل جمع نیست و نباید مسئولان از مفهوم «امت» سخن بگویند.
این روزنامه از قول یکی از اعضای گروهک ملی- مذهبی نوشت: «تشکیل امت به معنای تاریخی آن مستلزم انحلال مرزهای سیاسی بین سرزمین‌های مسلمان نشین و تغییر بنیادی حقـوق برآمده از تشکیل ملت دولت برای اتباع است. حال پرسش این است که وقتی برخی مسئولان رسمی جمهوری اسلامی از ضرورت «احیای امت اسلامی» یاد می‌کنند‌، آیا منظورشان همین است؟ یعنی مرزهای ایران به‌عنوان یک واحد مستقل و مشخص باید به نفـع مرزهـای وسیع‌تر دنیای اسلام منحل شوند و حکومت واحدی برمبنای حقـوق برآمده از شریعت که اتباع را نه بنا به ملیت بلکه براساس دیانت‌شان تقسیم‌بندی می‌کند‌، در تمامی قلمروی مسلمان‌نشین جهان یا بخشی از آن شکل گیرد؟
چنین امری آیا اصـولا در این دوران تاریخی ممکن و ميسر است و حتی اگر ممکن و میسر باشد آیا ایرانیان و دیگر ملت‌های مسلمان به‌عنوان صاحبان اصلی قلمروهای ملی‌، آن را می‌پذیرند و حاضر به رها کردن هویت ملی خود به نفع بازگشـت به‌صورت‌بندی‌های سیاسی کهن دوران امپراتوری‌های مذهبی هستند؟
شاید گفته شـود که چنین تعارض شدیدی بین مفاهیم امت و ملت وجود ندارد. واقعیت این است که با تکیه بر مبانی حقوقی و جغرافیایی این دو مفهوم‌، تعارض بین آنها تا همین‌ اندازه و حتی بیش از این شدید است‌، مگر آنکه گفته شود منظور از امت چیز دیگری است. منظور از امت اما چـه چیز دیگری می‌تواند باشد؟ نوعی پیوستگی فرهنگی بین جوامع اسلامی؟ یا گونه‌ای همبستگی عقیدتی بین ملت‌های مسلمان که راه همکاری و تامین منافع متقابل بین دولت‌های آنها را ممکن می‌کند؟ اگر منظور از امت اسلامی این موارد باشد‌، این مفهوم نه نسبتی با مفهوم تاریخی و حقوقی امت دارد و نه اصولا مورد انکار دیگر کشورهای مسلمان است که نیازمند پرچمداری آن از سوی ایران باشد. 
این بحث جنبه‌های بسیار خطیر دیگری هم دارداما پیش از پرداختن به آنها امیدوارم مسـئولان کشور درباره مراد خود از مفهوم امت شفاف‌‌سازی کنند».
اولا باید از آقای الیاس حضرتی مدیرمسئول روزنامه اعتماد پرسید چگونه این روزنامه می‌تواند مفهوم امّت را زیر سؤال ببرد و حال آنکه روزنامه مذکور، یک هفته قبل، تیتر اول خود در تجلیل از شهید سلیمانی را به عبارت «سرباز امام» که عنوان مقاله آقای حضرتی هم بوده، اختصاص داده است؟! «امام» با «امت» مفهوم پیدا می‌کند و بدون امت، فاقد معناست. یعنی امام برای امامت امت است و قطعا آقای حضرتی هم متوجه این نکته است. بنابراین، این سؤال مطرح می‌شود که چگونه می‌توان در تجلیل از سردار شهید سلیمانی، او را «سرباز امام» معرفی کرد و تیتر زد اما چند روز بعد مفهوم امت را تخطئه کرد و زیر سؤال برد؟
نویسنده در حالی نسبت به مفهوم امت تجاهل به خرج داده و بر موضوع مرزهای جغرافیایی به‌عنوان- به‌زعم خودش تناقض‌ اشاره کرده، جدایی‌سازی امت اسلامی ذاتا نقشه استعماری بوده است. یعنی در حالی که مثلا قرن‌هاست انگلیس و آمریکا و دیگران سعی کرده‌اند امپراتوری تشکیل داده و ملت‌ها را زیر پنجه قدرت خود بگیرند، در مقابل امت اسلام را به‌عنوان یک چالش بزرگ تلقی کرده و دائما به تجزیه در درون این امت و اختلاف‌افکنی همت گماشته‌اند.
اما در مقابل آن نگاه امپراتوری‌طلبانه و مستکبرانه ایدئولوژی ماتریالیستی (بلوک شرق و غرب)، منطق اسلامی بر ‌ترویج از مسیر دلسوزی برای همه انسان‌ها به‌ویژه مسلمین تأکید دارد و معتقد است این همدلی، می‌تواند موجب هم‌افزایی اقتدار شود. یعنی مفهوم امت اسلامی، هم منطق دینی دارد و هم منطق عقلانی. و جالب است که امثال نویسنده هرگز در برابر تشکیل اتحادیه اروپا یا بلوک غرب و...، مخالفتی از خود بروز نمی‌دهند.
طبیعی است که امت اسلامی اکنون به فعلیت نرسیده و نیازمند تقویت است. در این مسیر، ضمن مراعات مرزهای کشورها، می‌توان به تشکیل و تقویت امت اسلامی همت گماشت. به عنوان مثال، چند دهه قبل کسی نمی‌توانست تصور کند که وقتی آمریکا و اسرائیل درباره تهدید نظامی علیه ایران حرف می‌زنند، باید روی حمایت قاطع و جانانه حزب‌الله لبنان و سایر نیروهای مقاومت در منطقه هم حساب باز کنند، اما امروز این یک واقعیت شیرین برای امت اسلام و تلخ برای دشمنان است.
ضمنا باید یادآور شد مدعیان عنوان سرقت شده «ملی- مذهبی» در میان برخی مدعیان ملی‌گرایی، به شهادت کارنامه خود نشان داده‌اند نه عرق ملی دارند و نه عرق مذهبی یعنی مثلا در میان شهدای دفاع مقدس (جنگ تحمیلی صدام علیه خاک ایران) یکی از این مدعیان ناسیونالیسم و ملی‌گرایی را پیدا نمی‌کنید. و از آن طرف هم مذهبی بودن نیز لاف گزافی است، چه اینکه پیامبر(ص) مثل مومنان در صحبت و پیوند نسبت به هم را مثال یک پیکر و در درد و رنج‌های آن توصیف کرده بود که اعضای آن نمی‌توانند نسبت به رنج‌های هم بی‌تفاوت باشند. یا امیرمومنان(ع) به حسنین علیه‌السلام می‌فرماید؛ «کونا للظالم خصما و للمظلوم عوناً». اما مدعیان عنوان دروغین ملی- مذهبی معمولا به سمت مستکبران و ظالمان عالم غش می‌کنند. در واقع می‌توان گفت تخطئه مفهوم امت از سوی این جماعت هم، به نیابت از مستکبرانی است که اتحاد امت اسلام را نابودکننده همه نقشه‌های خود می‌دانند.
گفتنی است رهبر انقلاب در دیدار اخیر خانواده شهید سلیمانی فرمودند؛ «شهید سلیمانی با همه وجود به اسلام و انقلاب وفادار ماند؛ به عهدی که با خدا و با امام بسته بود وفادار ماند؛ به وظیفه‌ای که در قبال ملت ایران داشت و در قبال امت اسلامی داشت‌، با کمال دقت در عمل و با همه وجود وفادار ماند؛ هم وظیفه در قبال ملت ایران‌، هم وظیفه در قبال امت اسلامی. بعضی‌ها سعی می‌کنند یک دوگانه ملت و امت درست کنند؛ ریشه این کار در اختیار دشمن است و آنها دارند این کار را می‌کنند. البته بعضی‌ها هم اشتباه می‌کنند‌ و غافلانه همین خط را می‌روند. در داخل هم گاهی اوقات می‌بینیم که آن کسی که برای امت اسلامی کار می‌کند دیگر نگاهش لزوما به سمت ملت ایران نیست؛ یا بعکس. شهید عزیز ما‌، شهید سلیمانی‌، ثابت کرد که هم می‌توان ملی‌ترین چهره کشور بود‌، هم می‌توان امتی‌ترین چهره کشور بود؛ در آن واحد ملی‌ترین و امتی‌ترین بود. ملی‌ترین بود؛ از کجا معلوم؟ از تشییع جنازه او! کدام اجتماع را ما در این سال‌های متمادی در دوران انقلاب - که دوران اجتماعات عظیم است- داريم مثل تشييع دهها ميليونی شهید سلیمانی؟ اینها چه کسی بودند؟ ملت‌، این است دیگر. ملت را در توهمات که نمی‌شود تصویر کرد؛ ملت این واقعیت موجود است. ده‌ها میلیون [نفر] این مرد را بعد از شهادتش تشییع کردند؛ پس ملی‌ترین است. امتی‌ترین هم هست به‌خاطر اینکه در این دو سال‌، نام و یاد روزافزون او در دنیای اسلام نفوذ بیشتری دارد پیدا می‌کند. مرتباًً نام شهید سلیمانی و یاد شهید سلیمانی در دنیای اسلام دارد تکرار می‌شود‌، و دائم دارد افزایش پیدا می‌کند؛ این را انسان دارد مشاهده می‌کند و می‌بیند. حقیقتاً مظهر صدق بود: صدقوا ما عاهدوا الله عليه. آن‌طور که ما از نزدیک کار او را دیدیم‌، واقعاًً مظهر تلاش بود؛ کار خستگی‌ناپذیر».
 
شیدایان برجام را به مذاکره و دفاع از حقوق ایران چه کار؟!
روزنامه وابسته به طیف مدعیان اعتدال و اصلاحات نوشت: کسانی که برجام را نفی می‌کردند، اکنون مذاکره برای احیای آن را لازم می‌دانند.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله‌ای می‌نویسد: «نشانه‌هاي اميدوارکننده‌اي که در زمينه پيشرفت مذاکرات و مهم‌تر از آن، اصل مجاز بودن مذاکره به صورت پياپي نمايان مي‌شوند، احتمال موفقيت مذاکرات وين را افزايش داده‌اند. اکنون حتي مخالفان ديروز برجام و کساني که اصل مذاکره را نفي مي‌کردند، نه‌تنها برجام را نفي نمي‌کنند بلکه مذاکره براي احيای آن را لازم مي‌دانند.
کساني که از ابتدا با برجام و مذاکره موافق بودند، اکنون از تغيير نظر و موضع مخالفان ديروز برجام و مذاکره خوشحالند و از اين رويکرد صحيح و منطقي استقبال مي‌کنند. اين خوشحالي و استقبال، از يک پشتوانه مستحکم برخوردار است که به طبيعي بودن پيدايش تغيير در نگاه افراد به اقتضاي زمان و تحولاتي که در بستر زمان به وجود مي‌آيد برمي‌گردد. 
در کنار اين هم‌نظر بودن مبارک، همگان در حفاظت از منافع ملي و کوتاه نيامدن از اصول و ارزش‌‌ها در رسيدن به هر توافقي نيز هم‌نظر هستند. بر همين اساس، توافق وين بطور طبيعي باید متضمن منافع ملي مردم ايران باشد و هيأت مذاکره‌کننده موظف است اين اصل بسيار مهم را رعايت نمايد.
اصل دوم، سرعت عمل در رسيدن به توافق است. منظور اين نيست که مصالح و منافع کشور و ملت، فداي سرعت بخشيدن به امضاء توافق شود. آنچه مورد انتظار است اينست که تحرک هيأت مذاکره‌کننده با رعايت تمام جوانب و در نظر گرفتن منافع و مصالح، در اندازه قابل قبولي باشد تا خسران‌هاي وارده به کشور و ملت در اثر تحريم‌ها هرچه زودتر پايان يابد. مي‌دانيم که در اثر کارشکني‌ها عليه هيأت مذاکره‌کننده قبلي و ايجاد تأخير در فرجام يافتن تلاش‌هاي آن هيأت، زيان‌هاي زيادي متوجه کشور و مردم شد که متأسفانه کسي پاسخگوي آن نيست.
اصل سوم، ضرورت خودداري از اعتماد به بيگانگان است. براي عنوان بيگانگان نيز بايد مفهوم وسيع شرقي و غربي را در نظر بگيريم و عدول از سياست «نه شرقي، نه غربي» را ممنوع بدانيم. توافق‌نامه را بگونه‌اي تنظيم کنيم که غرب نتواند از آن عدول کند آنگونه که آمريکاي ترامپ کرد، و شرق نتواند گروکشي کند آن‌گونه که چين و روسيه به بهانه تحريم‌ها کردند. اعتماد نکردن، به معناي تعامل نکردن نيست. تعامل اگر هوشيارانه باشد، مشکلي پديد نمي‌آيد.»
واقعا به نویسنده این متن به‌خاطر ردیف کردن تحریف‌های تودرتو و مغالطه‌های چندلایه آفرین گفت! این هم نقدی است که از پادوهای رسانه‌های غربگرایان برمی‌آید! مذاکره، یک روش و ابزار در دیپلماسی است. برخلاف ادعای نویسنده، مخالفت‌ها نه با این ابزار، بلکه استفاده غلط و نادرست از آن بود که از جمله باعث می‌شود مقامات دولت سابق، باراک اوباما (رئیس‌ دولت وضع‌کننده تحریم‌های فلج‌کننده و متهم به ترور دانشمندان هسته‌ای ایران و متهم راه‌اندازی فتنه سبز) را «بسیار مودب» و «آماده شراکت و همکاری» تصویر کنند، یا امضای جان کری را تضمین بخوانند و در مقابل هشدارهای صاحبنظران سیاسی و اقتصادی را با توهین و هتاکی و تمسخر پاسخ بدهند و آخرالامر، یک توافق بی‌چفت و بست - با تعهدات نقد و غیرقابل بازگشت، و امتیازات خیالی و قابل نقض - روی دست ملت ایران بگذارند.
با این وجود جای شگفتی است که عناصر شیدایی برجام، همچنان از موضع بالا و با طلبکاری و فرهیختگی(!) حرف می‌زنند، بی‌آنکه به روی خود بیاورند به خاطر نگارش و اجرای چنان توافقی، تعداد تحریم‌ها دوبرابر شده اما دست طرف ایرانی برای شکایت و مطالبه خسارت و تضمین به هیچ‌جا بند نیست!
بر مبنای آنچه گفته می‌شود، طبعا فرق می‌کند چه کسی و چگونه مذاکره کند. به دشمن اعتماد کند و مذاکره را با مغازله اشتباه بگیرد، یا بی‌اعتماد باشد و تن به توافق «به هر قیمت و هرچه سریع‌تر» ندهد.
از سوی دیگر منتقدان برجام، امروز هم برخلاف جماعت هیجان‌زده از مذاکره، از مذاکره به خودی، خوشحالی و ذوق‌زدگی ندارند چرا که مذاکره به خودی خود هیجان و خوشحالی ندارد. آنچه مهم و البته تأسف‌برانگیز است، این است که طرف ایرانی در اثر خطای فاحش تیم مذاکره‌کننده سابق (دولت قبل) همه امتیازات هسته‌ای را در کمتر از 2 سال واگذار کرده، اما سوغات ماندگارش افزایش تحریم‌ها از 800 مورد به 1700 مورد بوده است. بنابراین حق ایران است. حالا که هزینه‌های هنگفتی را در اثر سوءتدبیر دولت سابق پرداخته، حقوق خود از برجام را مطالبه کند. این مطالبه حقوق  خسارات خود کجا، و آن مذاکره برای نوشتن دیکته دشمن و اجرای شتابزده آن کجا؟!
اکنون برخلاف تلقی دولت سابق، موضوع مهم، احیای برجام (به مفهوم دادن اجازه به آمریکا برای بازگشت به برجام و دسترسی به مکانیسم ماشه برای بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت) نیست. بلکه لغو موثر و قابل راستی‌آزمایی و تضمین‌شده تحریم‌هاست؛ یعنی هر چیزی که باید دولت سابق، در مذاکرات مراعات و مطالبه می‌کرد و نکرد! در چنین رویکردی، شتابزدگی برای سرهم‌بندی توافق به هر قیمت (مانند اجرای برجام) معنا ندارد.
و سرانجام اینکه، زیر پا گذاشته شدن برجام و احیای برجام، کاری بود که آمریکا و اروپا با توافق کردند و هنوز هم حاضر نیستند تحریم‌ها را لغو کنند. اما عجیب است که برخی رسانه‌ها به جای اعتراض به آمریکا و اروپای ناقض برجام، اصرار دارند روسیه و چین را سیبل کنند. احتمالا ماجرا همانی است که حضرت امام فرمودند «نباید فراموش کنیم که در جنگ با آمریکا و تفاله‌های آن هستیم... خط این بود که اصلا آمریکا منسی (فراموش) بشود. یک دسته شوروی را مطرح می‌کردند تا آمریکا منسی بشود. خط این بود که این قضیه مرگ به آمریکا منسی بشود».
 
زشت است که اروپا کارشکنی آمریکا را گردن ایران می‌اندازد
یک نماینده پارلمان اروپا تصریح کرد: ایران با حسن‌نیت با برجام برخورد کرد اما به دلیل بدخواهی ایالات متحده، شکست اروپا در اجرای تعهدات اقتصادی‌اش و کشورهای اروپایی از آمریکا، از این توافق چشم پوشید.
کلر دالی سیاستمدار ایرلندی و عضو پارلمان اروپا به «ایلنا» گفت: طرفی که برای اولین بار شرایط برجام را نقض کرد، ایالات متحده بود. خروج یکجانبه از برجام یعنی تصمیمی که توسط ایالات متحده اتخاذ شد و حتی جریان اصلی سیاسی در اروپا نیز آن را پذیرفت، تصمیمی غیرمنطقی بود.
وی ادامه داد: پاسخ‌های ایران به این موضوع در چارچوب مفاد توافق بود- که با منطق دیپلماتیک شرایط مشخص می‌شد- و این خیلی بد است که طرف‌های آمریکایی ادعای خلاف این را داشته باشند، یا تقصیر شکست این روند را متوجه ایران کنند.
این نماینده پارلمان اروپا خاطرنشان کرد: تحریم‌های آمریکا به‌صورت کامل، متن و روح توافق را نقض می‌کند. با توجه به اینکه چه کسی در وهله اول توافق را زیر پا گذاشت، نمی‌توان صحبت‌های تند از سوی ایالات متحده در مورد بازگرداندن ایران به «پایبندی» را جدی گرفت. 
کلر دالی همچنین گفت: تامین امنیت منطقه‌ای صلح‌آمیز و عاری از سلاح هسته‌ای به نفع همه طرف‌ها است اما این امر با نادیده گرفتن نگرانی‌های امنیتی مشروع و منافع انرژی یکی از طرف‌ها به دست نمی‌آید. نمی‌توان رفتاری کرد که گویی تعهدات دیروز را می‌توان امروز و یا هر زمان که ممکن است فراموش کرد. 
وی گفت: بنابراین، دیکتاتورهای بلندپایه و امتناع از اعتراف به اشتباهات گذشته از سوی آمریکا، موانع مهمی برای احیای برجام بوده و همچنین اعمال تحریم‌های جدید و فقدان هرگونه عواقبی برای تحرکات اسرائیل مانع دیگری برای احیای این توافق هستند.
این مقام ایرلندی اتحادیه اروپا گفت: در این شرایط، تلاش احزاب اروپایی برای سوءاستفاده از انحراف روند توافق توسط دولت ‌ترامپ به نحوی که ایران هزینه این جریان را بپردازد، غیرقابل قبول است. باید غیراز این باشد. اما متأسفم که بگویم براساس شواهد، اراده سیاسی کمی در محافل سیاست خارجی اروپا برای پرداختن به خطر افزایش ناامنی در منطقه و بار عمیق تحریم‌های غیرقانونی بر مردم ایران وجود دارد.
وی تأکید کرد: واقعیت این است که شرکت‌های اروپایی بیش از حد در یک سیستم سرمایه‌داری تحت سلطه ایالات متحده ادغام شده‌اند. در حالی که تلاش‌های قانونی برای رسیدگی به این موضوع انجام شده است، اروپا عملاً هیچ اهرمی برای این موضوع ندارد.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟