loading...

تـــو لَـــــی ( دوست شــنـاســی )

. روزی ، نامه های غرب گدا      ۱۴۰۲/۰۶/۱۳   اصرار پادوهای دشمن بر ایجاد و القای بحران در کشور  روزنامه اعتماد در شماره دوشنبه 13 شهریور خ

طاهر مهدوی بازدید : 7 سه شنبه 14 شهریور 1402 نظرات (0)

.

روزی ، نامه های غرب گدا    

 ۱۴۰۲/۰۶/۱۳

خبری که روزنامه‌های زنجیره‌ای سانسور کردند - مشرق نیوز

 

اصرار پادوهای دشمن بر ایجاد و القای بحران در کشور 
روزنامه اعتماد در شماره دوشنبه 13 شهریور خود و در یادداشتی با عنوان «حقوق اساسي ملت فراموش شده است» در اظهاراتی سراسر سیاه‌نمایی و کاملا ساختارشکنانه عنوان داشته: در هفته قوه قضاييه بحث ضرورت تحقق آزادي‌هاي مشروع از طرف عالي‌ترين مقام كشور خطاب به دست‌اندركاران قوه قضاييه و طبيعتا رياست اين قوه در مرحله نخست مطرح شد. اما واقع امر آن است كه آزادي‌هاي مشروع و همچنين حقوق اساسي ملت ايران نزديك به 44سال است كه غالبا ناديده گرفته شده است. ..اما در ايران بين 12تا 15درصد از جمعيت ايرانيان را اقوامي تشكيل مي‌دهند كه در ايران هرگز حقوقي مساوي با ساير شهروندان در حوزه‌هايي چون آموزش، مديريت در كشور، تصدي مديريت‌هاي كلان و... نداشته‌اند. بنابراين اصل مهم در تحقق آزادي‌هاي مشروع كه تساوي همه شهروندان در برابر قانون و بهره‌مندي از حقوق اجتماعي، سياسي، مديريتي و... است، نقض شده است....ساير موارد مرتبط با آزادي‌هاي مشروع شامل آزادي بيان، تساوي حقوق زن و مرد، حفظ حيثيت، جان، مال و حقوق‌اشخاص، جلوگيري از تفتيش عقايد، آزادي رسانه‌ها و... مي‌شود. اما در ايران روزي نيست كه روزنامه‌نگاري، هنرمندي، خواننده‌اي و... به دليل ديدگاه‌هايش احضار، بازداشت، متهم يا زنداني نشود. 
جای تعجب بسیار دارد که روزنامه‌ای در داخل کشور با چنین ادبیات تند و سراسر کذبی به نظام حمله می‌کند و در عین حال صحبت از نقض آزادی رسانه و آزادی بیان می‌کنند. چنین نوشته‌های سراسر سیاه نمایانه و ساختارشکنانه‌ای سؤالات زیادی را در باب ماهیت فعالیت روزنامه‌های زنجیره‌ای در دوره فعلی به ذهن متبادر می‌سازد. 
نویسنده این یادداشت با ذکر 44 سال نقض آزادی و حقوق اساسی ملت ایران دقیقا با استفاده از ادبیات ضد انقلاب و خائنین به ملت سعی در تخریب اصل انقلاب اسلامی داشته و دارد. دروغ شاذ و مضحکی مثل تبعیض میان قومیت‌ها نیز یکی دیگر از این سیاه‌نمایی‌ها است. نویسنده با وقاحت تمام حرف از برخورد هر روزه با روزنامه نگاران و هنرمندان و خوانندگان می‌کند. اتفاقا مدارای بیش از حد نظام جمهوری اسلامی با برخی سلبریتی‌های بیسواد و رأفت در موضوع جاسوس خبرنگاران یکی از موضوعاتی است که مردم نسبت به آن گلایه‌مند هستند. 
آیا توقع این است که از فلان خواننده بیسواد حامی جریانات پان عربیسم و حامی جنایتکاران واقعه تروریستی اهواز که به صورت مداوم سعی در بحران آفرینی دارد یا با هنرمندی که بدون هیچ سواد و دانش و به واسطه شهرتش سعی در بحران آفرینی دارد تجلیل شود؟! این افراد باید سابقه برخورد‌های محکم و سخت دیگر کشورهای دنیا با کسانی که نظم جامعه را هدف قرار می‌دهند ببینند تا متوجه مدارا و رأفت نظام با این دسته از افراد شوند.
متاسفانه مدعیان اصلاحات در این روزها همانند روندی که همیشه در پیش گرفته‌اند مجدد بر مشی رذیلانه خود در سوار شدن بر بحران‌ها و ایجاد بحران به منظور سو استفاده را اصرار می‌ورزند. در این سطور سراسر سیاه‌نمایی این روزنامه اقدام به بحران آفرینی در حوزه اقوام و سعی در القای گزاره کذب ظلم و نقض در حقوق اقوام دارد، در حالی‌که خیل عظیم هموطنانمان در قومیت‌های مختلف در سطوح عالیه مدیریت کشور حضور دارند. نگاهی به کاهش نرخ بیسوادی و رشد تحصیلات دانشگاهی در میان مردمان استان‌های مرزی و قومیت‌ها نشان‌دهنده این است که در هیچ دوره‌ای به‌اندازه جمهوری اسلامی استان‌های کمتر برخوردار دچار رشد و پیشرفت نشده‌اند.
سؤال جدی درباره روش و مشی این روزنامه‌ها این است که چرا همواره سعی در بحران آفرینی و سوار شدن بر بحران داشته و دارند. مدعیان اصلاحات در زمانی که در قدرت هستند، در برابر اقدامات غلط و سوء مدیریت خود کاملا سکوت کرده و حاضر به پاسخگویی نیستند ولی هنگامی که در جایگاه منتقد و مخالف دولت و مجلس قرار می‌گیرند، نطقشان بازشده و تماما سعی در ایجاد بحران و سوءاستفاده از شکاف‌ها و بحران داشته و دارند.
کمی بیشتر چشم‌هایمان را باز کنیم
یکی از نمایندگان پیشین مجلس در گفت‌وگو با روزنامه آرمان ملی عنوان داشت: «وقتی مشارکت افزایش یابد، نیروهای شایسته به مجلس راه پیدا می‌کنند که این به نفع نظام، مردم و کشور خواهد بود. نمایندگان شایسته قطعا می‌توانند کمک حال دولت باشند و با نظارت کارشناسی قوی و تصویب قوانین به امور اجرایی در مسیر صحیح قوت بخشند. مجلس فعلی نه کمکی برای دولت بود، نه کمکی برای رئیس‌مجلس، نه کمکی برای مردم و کشور. در واقع بیشتر بار خاطر بود. در طول عمر مجلس یازدهم نه تنها هیچ اتفاق مثبتی برای کشور نیفتاد بلکه با کارهای این مجلس ضرباتی به اعتبار نظام وارد شد.»
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی و ثبت‌نام کاندیداهای این دوره از مجلس شاهد برخی اتفاقات و نظرات بودیم. از نازکردن برخی افراد برای ثبت‌نام و حتی اعلام عدم ثبت‌نام برای کاندید شدن تا صف کشیدن همان افراد در روز آخر برای ثبت‌نام در مجلس و صحبت‌هایی که پشتوانه و واقعیتی پشت آن دیده نمی‌شد. 
تنها چند اقدام مجلس تحولی در زمینه اجتماعی اقتصادی به وجود آورد که در سطح جامعه قابل مشاهده و برای مردم ملموس است. به طور مثال قانون اصلاح چک سبب شد تا پرونده‌های ورودی به قوه قضائیه در سال 1400نسبت به سال 1396، 44 درصد کاهش یابد، همچنین ورشکستگی‌های مالی که در نتیجه عدم پرداخت چک به وجود می‌آمد نیز کاهش یافت. از دیگر اقدامات مجلس که قابل مشاهده است بحث جهش تولید مسکن، تسهیل کسب و کار، اصلاح قانون مجازات اخلالگران در نظام اقتصادی، جهش تولید دانش بنیان و... همه از اقدامات کلان مجلس یازدهم محسوب می‌شود.

 

رکورد منفی تولید برق برای روحانی و رکورد مثبت برای دولت رئیسی
مقایسه آمار ساخت نیروگاه‌ها طی یک سال ابتدایی دولت سیزدهم با کل عملکرد دولت قبل، بیانگر آن است که تنها در یک سال دولت سیزدهم معادل ۸۰ درصد کل دولت دوازدهم ظرفیت تولید برق افزایش داشته است.
به گزارش رجانیوز، افزایش ظرفیت تولید برق در کشور از اقدامات ضروری برای هر دولت محسوب می‌شود. اقدامی که دولت‌ها را موظف به تأمین برق خانوارها و همچنین صنایع خرد و بزرگ می‌کند. با این حال نگاهی به سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ که مصادف با سال‌های پایانی دولت دوازدهم بود، حاکی از حاکم شدن خاموشی بر کل کشور است.
تمرکز دولت روحانی و تیم وی، تنها با محوریت مذاکره با غرب و توافق با آمریکا بود. موضوعی که منجر به برجام شد و سایر بخش‌های کشور را به تعطیلی کشاند.
همین رویکرد موجب شد تا ظرفیت تولید برق کشور در ۸ سال دولت تدبیر و امید، فقط ۲۳ درصد افزایش یابد و منجر به بازگشت خاموشی‌ها شود. این در حالی بود که افزایش ظرفیت تولید برق در دولت‌های نهم و دهم(ما قبل روحانی)، ۸۵ درصد بوده و به وضوح نشان‌دهنده کم‌کاری و غفلت دولت دوازدهم است.
گفتنی است که خاموشی و قطع برق سابقه‌ای طولانی در کشور داشته و حدود ۲۰ سال پیش نیز مردم دچار این معضل بوده‌اند اما با اقدامات دولت‌ها و افزایش ظرفیت تولید برق در سال‌های گذشته موجب شد تا این مشکل در کشور حل شود. با این حال اما این موضوع با اقدامات و تصمیمات دولت تدبیر و امید، پس از ۲ دهه، مجدداً مهمان خانه‌ها، کارخانه‌ها و کارگاه‌ها شد.  
واضح است که اگر توسعه ظرفیت‌های شبکه برق متناسب با نیازهای کشور نباشد، قطعی برق اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. برنامه ششم توسعه در مواد مختلف به موضوع توسعه ظرفیت‌های شبکه برق کشور اشاره کرده بود. چنان‌که دولت مکلف به افزایش ۲۵ هزار مگاوات شبکه برق کشور در سال‌های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ بود اما بررسی‌های بیشتر نشان می‌دهد که دولت وقت، ظرفیت شبکه برق کشور را در این مدت تنها حدود ۱۱ هزار مگاوات افزایش داده است همچنین مقایسه مجموع ظرفیت‌ نصب‌شده شبکه نیروگاهی در دولت‌های مختلف نشان می‌دهد که طی سال‌های ۱۳۶۸ الی ۱۳۹۹، دولت روحانی کمترین توسعه را داشته است. بررسی آمارها نشان می‌دهد که دولت احمدی‌نژاد طی ۸ سال سکان‌داری خود توانست ظرفیت شبکه نیروگاهی کشور را ۶۸ درصد توسعه دهد و در جایگاه اول توسعه قرار بگیرد. در همین راستا دولت خاتمی با توسعه ۶۰.۴ درصدی در جایگاه دوم و دولت ‌هاشمی رفسنجانی با توسعه ۵۵.۲ درصدی در جایگاه سوم قرار دارد. این موضوع در حالی بوده که دولت روحانی تنها ۲۳ درصد از ظرفیت شبکه نیروگاهی کشور را توسعه داد.
نگاهی دقیق‌تر به آمارها نشان می‌دهد که در سال اول دولت هاشمی، ظرفیت شبکه نیروگاهی ۱۴ هزار و ۴۴۲ مگاوات بوده که این میزان در هنگام تحویل دولت به خاتمی، به ۲۲ هزار و ۴۲۰ مگاوات رسید. در پایان دولت خاتمی نیز این ظرفیت به ۳۷ هزار و ۳۰۰ مگاوات رسید و پس از آن در دولت احمدی‌نژاد، با رشد چشمگیری به ۶۸ هزار و ۹۴۱ مگاوات افزایش یافت. اما دولت روحانی در ۸ سال سکان‌داری خود، این ظرفیت را با رشد اندکی به ۸۵ هزار مگاوات رساند.
پس از ۸ سال درجا زدن صنعت برق در دوره روحانی، دولت رئیسی توانست با ساخت ۶ هزار مگاوات نیروگاه در سال اول فعالیت خود، رکورد تاریخی افزایش ظرفیت تولید برق را افزایش داده و به ۱۰۶۵ مگاوات برساند.
به استناد آمار موجود در آمارنامه‌ صنعت برق ایران، رکورد بیشترین ظرفیت اسمی نصب‌شده نیروگاه‌های کشور در طول یک سال تا پیش از سال ۱۴۰۰، با اضافه شدن ۴۹۳۵ مگاوات به شبکه برق در سال ۱۳۸۹ اتفاق افتاده بود. این در حالی است که کمترین ظرفیت اسمی نصب‌شده در طول ۱۰ سال اخیر نیز با اضافه شدن ۹۴۳ مگاوات در سال ۱۳۹۴ ثبت شده است. با توجه به رکورد ۴۹۳۵ مگاواتی تولید برق در سال ۱۳۸۹، افزایش ۶ هزار مگاواتی تولید برق در یک سال نخست دولت سیزدهم، منجر شد تا رکورد ساخت نیروگاه در یک سال نیز شکسته شود. 
همچنین گفتنی است مقایسه آمار ساخت نیروگاه‌ها طی یک سال ابتدایی دولت سیزدهم با کل عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم بیانگر آن است که تنها در یک سال دولت سیزدهم معادل ۸۰ درصد کل دولت دوازدهم و ۷۰ درصد کل دولت یازدهم ظرفیت تولید برق افزایش داشته است.
دولت توانسته است با افزایش ظرفیت تولید برق در کشور، نه‌‌تنها رکورد افزایش ظرفیت تولید را افزایش دهد بلکه توانست به خاموشی‌ها پایان داده و برق خانه‌ها و صنایع خرد و کلان را نیز فراهم آورد.

ثبت‌نام 800 نفر از اصلاح‌طلبان؛ اسامی برخی نامزدها منتشر شد
یک روزنامه اصلاح‌طلب، اسامی شماری افراد وابسته به این طیف را که برای انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند، منتشر کرد.
روزنامه دنیای اقتصاد با بیان این که حداقل ۴۵۷نماینده ادوار مجلس در مرحله پیش‌ثبت‌نام انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند، نوشت: با نزدیک شدن به زمان دوازدهمین دوره انتخابات مجلس، هر روز خبرهای جدیدی از ثبت‌نام چهره‌های سیاسی به گوش می‌رسد. خبرهایی که تصویر واضح‌تری از انتخابات آتی و جریان‌هایی که مجلس آتی را به دست خواهند گرفت، به نمایش خواهد گذاشت. نتایج بررسی «دنیای اقتصاد» نشان می‌دهد در میان اسامی ثبت‌نام‌کنندگان اسامی دوتن از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، دو سفیر اسبق، دو وزیر اسبق، دو استاندار اسبق، دو معاون سابق رئیس‌جمهور، یک معاون پارلمانی، ۹رئیس‌کمیسیون ادوار مجلس، دو دبیرکل حزب و سه معاون وزیر به چشم می‌خورد.
همچنین با توجه به اینکه گزارش‌ها از ورود غیرمستقیم علی لاریجانی به انتخابات با ارائه لیستی از نمایندگان ادوار در شهرهای مختلف حکایت می‌کند، به نظر می‌رسد برخی از این نمایندگان با هدایت و حمایت رئیس ‌مجلس پیشین وارد گود رقابت‌های انتخاباتی شده‌اند.
چند معاون رئیس‌جمهور ثبت‌نام کردند؟ جمشید انصاری چهره اصلاح‌طلب است که سابقه معاونت رئیس‌جمهور و ریاست سازمان اداری و استخدامی را در زمان روحانی به عهده داشت. محمدباقر نوبخت، دبیرکل حزب اعتدال و توسعه که سابقه سخنگویی دولت روحانی و ریاست سازمان برنامه‌وبودجه و نمایندگی دوره‌های سوم تا ششم را دارد.
محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص، نامش در میان ثبت‌نام‌کنندگان به چشم می‌خورد. حسین مظفر دیگر عضو مجمع تشخیص است که ثبت‌نام کرده است.
محمدرضا خباز، نماینده دوره‌های چهارم تا هشتم مجلس و استاندار پیشین خراسان شمالی در دولت دوازدهم و استاندار سمنان در دولت یازدهم است. محمدمهدی شهریاری هم نماینده مجلس هشتم و استاندار آذربایجان غربی در دولت دوازدهم و از چهره‌های اصلاح‌طلب است که ثبت‌نام کرده‌اند.
غلامرضا تاجگردون، که در ادوار نهم و دهم، در مجلس حضور داشت، در دوره‌ یازدهم اعتبارنامه‌‌اش رد شد و از راه‌یابی به مجلس باز ماند. او هم ثبت‌نام کرده. داوود محمدی، نماینده دوره‌های نهم و دهم مجلس از حوزه انتخابیه‌ قزوین، آبیک و البرز در استان قزوین بود. همچنین حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده دوره‌های هفتم، هشتم و دهم و احمد مازنی از چهره‌های اصلاح‌طلب در میان ثبت‌نام‌کنندگان دیده می‌شوند.
افراد دیگر عبارتند از: محمد رئیسی، نماینده اصلاح‌طلبان دوره ششم مجلس، حسن قشقاوی نماینده مجلس چهارم و ششم که سفیر سابق ایران در قزاقستان، سوئد و اسپانیا شد، رمضانعلی سبحانی‌فر که مرداد ۱۳۹۹ از سوی وزیر ارتباطات به عنوان معاون وزیر و رئیس‌ هیئت‌مدیره شرکت پست منصوب شد و سخنگوی حزب اعتدال و توسعه است،‌ هادی قوامی نماینده‌ سابق اسفراین و معاون حقوقی وزارت اقتصاد، علی‌اصغر یوسف‌نژاد با سابقه معاونت پارلمانی وزیر اقتصاد در دوره روحانی، غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی مجلس نهم و دهم‌، منصور حقیقت‌پور نزدیک به علی لاریجانی، بهرام پارسایی سخنگوی فراکسیون امید در مجلس دهم، عبدالکریم حسین‌زاده، فریده اولادقباد نماینده مجلس دهم،، زهرا ساعی، نماینده دوره دهم و اصلاح‌طلب، ‌فاطمه سعیدی نماینده مجلس دهم و اصلاح‌طلب، رمضان شجاعی کیاسری، اسماعیل گرامی‌مقدم عضو اعتماد ملی، علیرضا محجوب، علی مطهری، فرید موسوی، جلال میرزایی، محمدعلی وکیلی، سعدالله نصیری قیداری، غلام‌حیدر ابراهیم‌بای سلامی.
برخی منابع دیگر رسانه‌ای پیش از این خبر داده‌اند که بالغ بر 800 نفر از اصلاح‌طلبان به دعوت پنج حزب اصلاح‌طلب و ‌اشخاصی مانند جهانگیری و عارف (و خاتمی) برای انتخابات ثبت‌نام کرده‌اند.

گزارش خبرآنلاین از شورش چند باره در درون جبهه اصلاحات
خبرگزاری وابسته به برخی مدیران دولت روحانی می‌گوید: جوانان طیف اصلاح‌طلبان علیه بزرگان جبهه اصلاحات شورش کرده‌اند.
خبرآنلاین در گزارشی، ضمن مرور برخی اتفاقات نوشت: نامش را می‌توان گذاشت «شورش جوانان» یا «عبور از بزرگان» یا حتی «تلاش برای سهم بیشتر»؛ امری که حکایت از مواضعی دارد که جوانان اصلاح‌طلب درباره نسل قبلی اصلاح‌طلبان دارند. شوریدن جوانان اصلاح‌طلب مسبوق به سابقه است. هر موقع موسم انتخابات می‌شود بنا بر فضای سیاسی موجود، جوانان اصلاح‌طلب و بزرگانشان با یکدیگر سر ناسازگاری بر می‌دارند. بزرگان معتقدند که در چنین فضایی که جامعه با حاکمیت یکدست رو‌به‌روست، حضور در رقابت‌های انتخاباتی تاثیری بر ترکیب مجلس آتی نخواهد داشت؛ اما در مقابل جوانان این اردوگاه خواهان گفت‌وگو و تعامل با حاکمیت هستند تا راهی برای ورود به بخشی از قدرت باز شود.
بارزترین نمونه‌ اختلاف میان دو نسل اصلاح‌طلبان را می‌توان در سخنان چند روز پیش «سعید نورمحمدی» سخنگوی حزب ندای ایرانیان دانست. او در گفت‌وگو با خبرگزاری «مهر» انتقادات تندی درباره بزرگان اصلاح‌طلبان مطرح کرده؛ همان نسلی که اصولگرایان برای کنار زدن آنها تلاش زیادی کرده‌اند.
او گفته «بر خلاف دوستان اصلاح‌طلب، ما در تلاش هستیم حرف‌ها و دغدغه‌هایمان را هم به تصمیم‌گیرندگان نظام سیاسی منتقل کنیم و هم با مردم ناراضی که به حق معترض هستند صحبت کنیم و بگوییم صحنه انتخابات را خالی نکنند و برای تغییر باید کنار هم بمانیم و در پیشبرد خواسته‌هایمان استمرار داشته باشیم ». نورمحمدی افزوده « این نسل اصلاح‌طلب خسته است. وارد پیری شده و حوصله و توان و خلاقیت ندارد. فقط کنار گود نشسته و منتظر است تا اگر شرایط تغییر کرد سریع وارد گود شود و سهم‌اش را طلب کند».
خبرآنلاین می‌افزاید: بعد از انتخاب «آذر منصوری» به جای «بهزاد نبوی» به‌عنوان رئیس‌جبهه اصلاحات که اوایل تیرماه صورت گرفت، انتقادات از اصلاح‌طلبان شدت گرفت. بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان معتقد بودند که انتخاب منصوری به جای نبوی، به معنای تندروی در این جریان است و سیگنال مناسبی برای حاکمیت ارسال نمی‌کند.
این تنش‌ها احتمالا تا موعد انتخابات مجلس دوازدهم در اسفند ماه ۱۴۰۲ ادامه خواهد داشت؛ هم بر سر معرفی نامزد و هم بر سر دعوت به رای دادن. مانند آنچه که در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ رخ داد و نهایتا یک روز مانده به رای‌گیری با فشار برخی احزاب اصلاح‌طلب خاتمی سخنانی دو پهلو درباره حمایت از عبدالناصر همتی بیان کرد.
اما این اولین بار نیست که جوانان اصلاح‌طلب بر بزرگانشان شوریده‌اند؛ سال ۱۳۹۷، مجموعه‌ای از آنها تحت عنوان مجموعه‌ای به نام «پویش» در نامه‌ای با حدود ۱۰۰ امضا نسبت به شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات که توسط محمدرضا عارف اداره می‌شد انتقاد کردند.
در این نامه آمده بود: «ظاهرا رأی مردم و نقش فعالین اصلاح‌طلب که دغدغه منافع ملی دارند را چیزی جز نردبان ترقی خود نمی‌دانید و چون بالا رفتید، دیگر نگران پایین آمدن از آن نیستید. اما کیست که نداند به حکم قاعده سیاست، سیاسیون کهنسال بدون آن نردبان، سرنوشتی جز سقوط ندارند.»
در ادامه نگارندگان ضمن انتقاد تند از عملکرد اصلاح‌طلبان، با «عالیجنابان اصلاح‌طلب» خواندن آنها آورده‌ بودند: «مجموعه پویش و سایر جوانانی که پلکان مجلس‌نشینی و دولتمردی شما شدند و همچنان باری بر دوششان هستید، شدیدا معترض انحراف از رای مردم و تمامیت‌خواهی این جریان است. یقین داریم آن که قدرشناس نیست، خداشناسی‌اش هم از روی ریا و تزویر است.»
این نامه با واکنش عارف رو‌به‌رو شد که تاکید داشت که «جریان اصلاحات باید مراقبت کند از درون ضربه نخورد... متاسفانه در مواقعی از درون جریان اصلاحات صداهایی شنیده می‌شود که جز ایجاد چالش و هزینه در درون خانواده، دستاورد دیگری ندارد. شخصا امیدوارم که این‌گونه مواضع از سر ناآگاهی باشد.»
در جریان انتخابات مجلس یازدهم و حذف گسترده اصلاح‌طلبان، طیف مقابل، به راحتی بدون رقیب، مجلس را از آن خود کرد. خرداد ۱۳۹۹ که اصلاح‌طلبان در مجلس دهم جمعیت نسبتا خوبی داشتند، انتقادات از شورای سیاست‌گذاری دوباره بالا گرفت. نهایتا عارف از ریاست این شورا استعفا داد و چندی بعد هم اعضا تصمیم به انحلال شورا گرفتند.
پس از روی کار آمدن مجلس یازدهم و دولت سیزدهم، هرگاه آنها اقدامات شاذی انجام می‌دهند و انتقاداتی در فضای مجازی برانگیخته می‌شود، برخی از جوانان اصلاح‌طلب به کنایه این اقدامات را به رای ندادن اصلاح‌طلبان ربط می‌دهند.
با وجود این ادعاها، بخش‌های زیادی از انتقادات جوانان اصلاح‌طلب نیز به بزرگان این جبهه وارد است؛ سازماندهی نیروهای اصلاح‌طلب و حساب‌کشی از نمایندگانی که با حمایت آنها وارد مجلس شدند و راه خود را رفتند، باید از سوی بزرگان اصلاح‌طلب صورت می‌گرفت که هیچ‌گاه نشد و همین بی‌اعتنایی، مجوز تک‌روی و منفعت‌طلبی قلمداد ‌شد؛ آن هم در شرایطی که جوانان اصلاح‌طلب معتقدند بزرگان، آنها را در رقابت‌های سیاسی، برای گوشت جلوی توپ می‌خواهند.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟