loading...

تـــو لَـــــی ( دوست شــنـاســی )

. خبر ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و .... ۱۴۰۳/۰۳/۲۰ واکنش رسانه‌های بیگانه به اعلام نامزد‌های تأیید شدهشبکه دولتی انگلیس نسبت به برآیند روند برر

طاهر مهدوی بازدید : 2 دوشنبه 21 خرداد 1403 نظرات (0)

.

خبر ، اسلام ستیزان ضد بشر و جنایتکار و ....

۱۴۰۳/۰۳/۲۰

واکنش رسانه‌های بیگانه به اعلام نامزد‌های تأیید شده
شبکه دولتی انگلیس نسبت به برآیند روند بررسی صلاحیت نامزد‌های انتخابات ریاست جمهوری و افراد تأیید شده/ نشده ابراز تعجب کرد.
وبسایت بی‌بی‌سی فارسی با طرح این سؤال که آیا تأیید صلاحیت‌های شورای نگهبان غافلگیرکننده بود؟، نوشت: «اولین و شاید غیرمنتظره‌ترین رخداد این انتخابات تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان است. او تاکنون پنج دور نماینده حوزه انتخابیه تبریز در مجلس بوده است. در آخرین انتخابات اما صلاحیتش رد و بعد تأیید شد. او پزشکی است که با نطق سال ۱۳۸۸ در مجلس در دفاع از معترضان آن سال، نامش بیش از پیش بر سر زبان‌ها افتاد. آقای پزشکیان هم می‌تواند طیف‌های اصلاح‌طلبان را یکدست پشت خود قرار دهد و هم گمان می‌رود در میان آذری‌ها و ترک‌زبان‌های ایران پایگاهی قوی داشته باشد. تأیید صلاحیت پزشکیان، یکی از پدیده‌های مورد توجه این دوره است. او سابقه حدود دو دهه نمایندگی مجلس را دارد. در انتخابات مجلس دوازدهم، بعد از چهار دوره نمایندگی، ردصلاحیت شده بود و به گفته خودش با دخالت «رهبر» تأیید شد. 
تأیید صلاحیت مصطفی پورمحمدی هم قابل پیش‌بینی نبود. او در انتخابات ۱۴۰۲مجلس خبرگان ابتدا رد صلاحیت شد. اما پس از اعتراض، شورای نگهبان در بازنگری دیرهنگام، او را تأیید صلاحیت کرد. نکته مشترک مصطفی پور محمدی با ابراهیم رئیسی حضور در هیئت متصدی اعدام‌های ۱۳۶۷ است. اما جز این نقطه اشتراک، او نه از نظر جایگاهش در سلسله مراتب قدرت و نه از نظر روابط خویشاوندی سیاسی، عقبه ابراهیم رئیسی را ندارد. او را به عنوان دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، باید نماینده یکی از نهادهای کلاسیک محافظه‌کاران به شمار آورد که درموازنه جدید اصولگرایان جایگاه چندانی ندارد.
هیچ یک از این دو نامزد سابقه شرکت در رقابت انتخابات ریاست جمهوری را ندارند. نکته دیگری که جای تعجب داشت عدم تأیید صلاحیت وزیران دولت ابراهیم رئیسی بود که نام‌نویسی کرده بودند و می‌توانستند خود را ادامه منطقی او معرفی کنند بخصوص مهرداد بذرپاش وزیر راه و محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد که هیچ کدام صلاحیت‌شان حتی با توصیه‌ تعدادی از اعضای دولت به شورای نگهبان تأیید نشد. گرچه همه این نکات برای مخالفان جمهوری اسلامی دیگر نه تصمیمی غیرمنتظره بلکه تصمیم نظام به شمار می‌آیند».
در همین حال وبسایت رادیو فرانسه در گزارشی نوشت: «سرانجام شورای نگهبان اسامی نامزدهای نهائی انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد: مسعود پزشکیان، مصطفی پورمحمدی، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضی‌زاده ‌هاشمی و محمد باقر قالیباف. بدین ترتیب از هشتاد نفر که ثبت‌نام کرده بوند، صلاحیت تنها شش نفر تأیید شده است. شورای نگهبان از جمله محمود احمدی‌نژاد، اسحاق جهانگیری و علی لاریجانی را کنار گذاشته است.
این نوع گزینش شورای نگهبان می‌تواند تلاشی در جهت ایجاد «فضای رقابتی» و دستیابی به مشارکت بیشتر باشد. از میان افراد مورد تأیید، امیرحسین قاضی‌زاده ‌هاشمی نزد افکار عمومی کمتر شناخته‌ شده است. وی که ریاست بنیاد شهید را به عهده ‌دارد، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴٠٠ رتبۀ چهارم را کسب کرد و سپس یکی از معاونان ابراهیم رئیسی شد. او در مجلس قبلی نیز عضو بوده است. مصطفی پورمحمدی که از سوی روزنامۀ شرق «میانه‌رو» توصیف شده، مثل ابراهیم رئیسی، یکی از اعضای «هیئت مرگ» بود که احکام اعدام‌های سال ۶۷ [اعضای گروهک تروریستی منافقین] را صادر می‌کرد. اما مسعود پزشکیان که چند روز قبل همراه با عباس آخوندی و اسحاق جهانگیری به عنوان یکی از نامزدهای «جبهۀ اصلاحات ایران» معرفی شد، در سال ۱۴٠٠ نیز کاندیدا شده بود اما رد صلاحیت شد. وی علاوه‌بر نمایندگی مجلس شورا، وزارت بهداشت را در زمان محمد خاتمی عهده‌دار بود. چنان که انتظار می‌رفت، شورای نگهبان صلاحیت محمود احمدی‌نژاد را رد کرد. در مورد صلاحیت علی لاریجانی، تحلیل‌گران تردیدهایی داشتند اما او نیز عاقبت مثل دفعۀ قبل، رد صلاحیت شد. از نامزدهای شناخته‌شدۀ دیگری که تأیید نشدند باید از اسحاق جهانگیری، معاون پیشین حسن روحانی و همچنین محمد شریعتمداری، عباس آخوندی، مهرداد بذرپاش و عبدالناصر همتی یاد کرد. این چهار تن همگی پست‌های وزارت داشته‌ا‌ند. وزیر ارشاد کنونی، محمد مهدی اسماعیلی هم دچار همین سرنوشت شده است».
دویچه وله آلمان هم نوشت: «گزارش‌ها حاکی از اتمام روند بررسی‌صلاحیت داوطلبان چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و رد صلاحیت چهره‌های همچون علی لاریجانی و محمود احمدی‌نژاد است. همزمان یکی از کاندیدهای اصلاح‌طلبان تأیید صلاحیت شده است. رد صلاحیت احمدی‌نژاد دور از ذهن نبود و اکثریت کارشناسان مسائل سیاسی ایران احتمال تأیید او را ناچیز می‌دانستند. علی لاریجانی برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نیز نامزد شده بود، اما نهایتاً توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده بود. رد صلاحیت او حاشیه‌ها و واکنش‌های گسترده‌ای به دنبال داشت. یکی از کاندیداهای مورد تأیید جبهه اصلاحات که توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شده است؛ مسعود پزشکیان. آذر منصوری، رئیس‌جبهه اصلاحات در یک نشست خبری اعلام کرده بود که «جبهه اصلاحات راه رفته را دوباره تکرار نخواهد کرد و زیر بار کاندیدای نیابتی نخواهد رفت.»


مرشایمر: اسرائیل و آمریکا بازنده و ایران برنده جنگ خاورمیانه است
پروفسور «جان جوزف مرشایمر» نظریه‌پرداز بزرگ آمریکایی می‌گوید در درگیری بزرگ منطقه خاورمیانه، ایران پیروز شده و آمریکا و اسرائیل بازنده بوده‌اند.
به گزارش روزنامه وطن امروز، او تحلیلی از آنچه در فلسطین اشغالی در شرف وقوع است، ارائه کرد و گفت: «اسرائیل بازنده بزرگ درگیری‌های جاری است، بلکه این رژیم منحرف ناخواسته ایالات متحده را هم به ورطه شکست کشانده، در حالی که همزمان خشم اعراب از آمریکا را هم برانگیخته و حتی صدای متحدان واشنگتن در مصر، اردن و ۶ پادشاهی نفتی خلیج ‌فارس درآمده است.»
مرشایمر در یک گفت‌وگوی آنلاین با قاضی «اندرو ناپولیتانو» فعال مجازی به تشریح دکترینی پرداخت که در مرکز مطالعات بین‌المللی CIS ارائه داده است. در مصاحبه او با گرداننده ایتالیایی کانال یوتیوبی «قضاوت آزادی» که با عنوان «کلاس اهدا کننده در مقابل اصلاحیه اول» منتشر شده، از عباراتی باورنکردنی در وصف رژیم صهیونیستی استفاده شده است؛ عباراتی، چون «رژیم آپارتاید» و «دولت منفور اسرائیل».
او به کنایه از داستان فرار بنی اسرائیل از مصر، وضعیت فعلی رژیم صهیونیست را گیر‌افتادن در «دریای شکافته ‌شده» توصیف می‌کند، با این تفاوت که این بار اسرائیلی‌ها در نقش فرعونیان در پی قوم مظلوم فلسطین هستند.
تز اصلی استاد دانشگاه شیکاگو این است که مسئله چیزی فراتر از به بن‌بست رسیدن کابینه بنیامین نتانیاهو است و رژیم آپارتاید و منفور اسرائیل، در غائله اخیر ورای اقدام به نسل‌کشی و پاکسازی در غزه نتوانست به هیچیک از ۲ هدف پیش‌بینی‌ شده دست یابد: ۱- شکست دادن حماس و ۲- آزادی اسرای بازداشت شده توسط حماس.
او به موضع اخیر کرت کمپبل، معاون وزیر خارجه ایالات متحده اشاره کرد که به تازگی جایگزین ویکتوریا نولند، عفریته جنگ و رهبر مونث اشکنازی باز‌های شکاری نومحافظه‌کار واشنگتن شده است. به گفته مرشایمر، در حالی که نولاند با تحقیر شدن در اوکراین از هدفش که وارد آوردن شکست راهبردی به روسیه بود بازماند و برکنار شد، کمپبل هم قصد داشت پرونده جنگ غزه را با پیروزی میدانی قاطع رژیم صهیونیستی بر حماس ببندد که او هم ناکام ماند. کمی جلوتر، الکساندر وارد و مت برگ، نویسندگان تارنمای آمریکایی پولیتیکو نیز به نقل قولی مشابه از او در مقاله‌شان با عنوان «پیروزی کامل اسرائیل در غزه بعید است» پرداخته بودند.
مرشایمر استدلال می‌کند که نه تنها اسرائیل بازنده بزرگ درگیری‌های جاری است، بلکه این رژیم منحرف ناخواسته ایالات متحده را هم به ورطه شکست کشانده، در حالی که همزمان خشم اعراب از آمریکا را هم برانگیخته و حتی صدای متحدان واشنگتن در مصر، اردن و 6 پادشاهی نفتی خلیج‌فارس درآمده است. مرشایمر می‌افزاید: «این شکست به نفع روسیه بود و باعث ورود جدید و دیدنی چین به صحنه بین‌المللی شد که روابط بسیار خوبی با عربستان و ایران برقرار کرده است». توضیح مرشایمر از پیروزی ایران نیز شگفت‌انگیز است، به‌ویژه وقتی می‌بینیم یک عضو ارشد شورای روابط خارجی ایالات ‌متحده CFR، برتری جمهوری اسلامی بر آمریکا و متحد صهیونیستش را تئوریزه می‌کند.
مرشایمر پیروزی اخیر ایران را وابسته به 3 تاریخ مهم بر می‌شمارد که 
از اول ‌آوریل/ 13 فروردین آغاز می‌شود؛ زمانی که رژیم صهیونیستی کنسولگری ایران در دمشق را بمباران کرد، 14‌ آوریل/ 26 فروردین زمانی که ایران توان خود را با اطلاع قبلی به واشنگتن از طریق عمان به رخ اسرائیلی‌ها کشید و موشک‌ها و پهپادهای خود را روانه سرزمین‌های اشغالی کرد که تنها نیمی از آنها طبق توافق ضمنی با آمریکا سرنگون شد و رژیم صهیونیستی تنها نظاره‌گر بود و سرانجام به زعم او 19‌ آوریل/ 31 فروردین که آنچه قرار بود انتقام وحشتناک اسرائیل از ایران باشد، تنها به فریاد حین زایمان یک موش از دل کوه منجر شد. در نهایت پروفسور دانشگاه شیکاگو در تشریح اینکه چرا رژیم صهیونیستی با از دست دادن قدرت بازدارندگی افسانه‌ای خود تبدیل به یک بازنده بزرگ شده، به واکاوی راهبرد «تشدید تسلط هسته‌ای آمریکا» می‌پردازد. مرشایمر به موضوع 9 موشک مافوق صوت غیرقابل ردیابی می‌پردازد که در شب حمله ایران به 2 پایگاه هوائی مهم اسرائیل در نزدیکی نیروگاه هسته‌ای دیمونا اصابت کردند و افتخار انحصاری بازدارندگی مافوق صوت در منطقه را به ایران اختصاص دادند. 


پزشکیان: رهبری در انتخابات مجلس مرا مدیون خودشان کردند
خبر تأیید صلاحیت شش نامزد انتخابات، در حالی منتشر شد که صلاحیت ۷۴ داوطلب دیگر تأیید نشد؛ از جمله چند وزیر دولت فعلی، و آقایان علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری، محمود احمدی‌نژاد، محمد شریعتمداری، عبدالناصر همتی، سید شمس‌الدین حسینی، علی نیکزاد، محمدرضا میرتاج‌الدینی و...
اما در میان نامزد‌های تأیید شده، از جمله نام مسعود پزشکیان دیده می‌شود؛ نماینده چند دوره مجلس که صلاحیت او در انتخابات اسفند ماه گذشته مجلس، از سوی هیئت‌های اجرائی تأیید نشده بود، اما از سوی شورای نگهبان تأیید شد. پزشکیان، ۱۸ دی‌ماه سال گذشته در این‌باره خبر داد: «اگر دخالت رهبری نبود امکان رد صلاحیت من وجود داشت». او افزوده بود: «از زمانی که خودمان را شناختیم، سعی کردیم برای انقلاب و نظام کار کنیم و صادقانه رفتار کردیم. حضور من برای این است که عده‌ای را پای صندوق‌‌های رأی بکشانم و از طرفی سخنگوی مردمی باشیم که مشکل دارند... در رسانه‌ها و از جاهای مختلف شنیدم که مقام معظم رهبری، اسم مرا آوردند و سؤال کردند که به چه دلیل در هیئت اجرائی این‌طور شده، و مرا مدیون خودشان کردند. نهایتاً اگر توصیه‌های رهبری نبود، تصور نمی‌کنم آنها می‌خواستند مرا تأیید کنند».
پزشکیان همچنین ۸ فروردین ۱۴۰۳، درباره روند تأیید صلاحیت خود در انتخابات مجلس و اینکه با توصیه رهبری تأیید شده، گفته بود: «بنده از جاهای مختلف این را شنیدم. در یک جلسه غیر علنی فرموده بودند که چرا این کار را کردید؟ شورای نگهبان هم اعلام کرد که ما هیچ وقت این کار را نکردیم و همیشه (آقای پزشکیان) را تأیید کردیم، بلکه هیئت اجرائی رد کرده بود».


هم‌میهن: آخه عباس آخوندی هم شد نامزد برای جبهه اصلاحات؟!
روزنامه هم‌میهن مصوبه انتخاباتی جبهه اصلاحات را نامفهوم و انداختن خود در بن‌بست ارزیابی کرد.
عباس عبدی در روزنامه هم‌میهن نوشت: اعلام سه نامزد مورد تایید جبهه اصلاحات که پیش از آن نیز بیانیه‌ای صادر کرده بودند، نشان داد که وضعیت سیاسی در ایران بیش از اندازه نامتعارف و غیرقابل فهم شده است. درباره بیانیه اول جبهه اصلاحات پیش‌تر نظر خودم را نوشته‌ام ولی اعلام نام نامزدهای مزبور ابهامات را بیشتر کرد. به‌ویژه وجود نام آقای آخوندی در ابتدای این لیست، گرچه به ترتیب حروف الفبا بود، ولی واقعیت آرا هم همین ترتیب را نشان می‌داد.... روشن است که جبهه اصلاحات مجموعه‌ای از گرایش‌ها است و تصمیم نهائی باید براساس فصل مشترک آنان گرفته شود، ولی در هر حال تصمیمات باید از استحکام کافی برخوردار باشد.
ایرادی که به تصمیم جبهه اصلاحات وارد بود، اکنون با شدت بیشتری رخ داده است. هر مخاطبی می‌خواهد بداند منطق چنین ترکیب سه‌گانه‌ای چیست، وجه مشترک آنان سلبی و منتقد بودن وضع موجود است. حتی در همین ویژگی هم تناسبی میان سطوح انتقادی آنان وجود ندارد. به‌ویژه که آقای آخوندی گرچه در ظاهر برای نامزد شدن آمده‌اند ولی فارغ از این که با متن خوانده‌شده ایشان موافق یا مخالف باشیم بدون تردید فراتر از ظرفیت‌های انتخاباتی متعارف ایران بود و این چیزی بود که خودشان هم می‌دانستند. اگر قرار بود صاحب چنین متنی را نامزد جبهه کنید چرا یکی یا چند تن از اعضای جبهه اصلاحات و احزاب مهم را نامزد نکردید که حداقل یک عمل جمعی سیاسی به آن اطلاق شود؟ کوشش برای آوردن آقای صدر با این هدف است که نشان دهند قصد مشارکت مؤثر و منطقی در انتخابات وجود دارد و الا افراد زیادی هستند که صلاحیت‌های بیشتری دارند ولی به همین دلیل که می‌دانند رد می‌شوند و برای پرهیز از تقابل وارد این عرصه نمی‌شوند پس چرا باید در این‌جا برعکس عمل کرد؟
به‌علاوه رویکردهای اقتصادی افراد عامل تعیین‌کننده در انتخاب آنان است. بعید می‌دانم که رای‌دهندگان آشنایی کامل با نگرش‌های اقتصادی آقای آخوندی داشته باشند و الا چگونه می‌توان تصور کرد که جبهه اصلاحات با مجموعه‌ای که واجد رویکردهای متنوع اقتصادی هستند صاحب چنین نگرشی را به‌عنوان نامزد انتخاباتی خود معرفی کند؟
گفتنی است عبدی پیش از این هم در روزنامه اعتماد، دست‌اندرکاران جبهه اصلاحات را دچار سردرگمی خوانده و نوشته بود: «باعث تأسف است که بگویم دوستان جبهه اصلاحات در یک سردرگمی تحلیلی قرار گرفته و قادر نیستند تصمیمات سیاسی جامعی را اتخاذ کنند. این مشکل به علت نداشتن یک راهبرد کارآمد و مبتنی بر تحلیل پایدار و مستدل از وضعیت کنونی کشور است. به همین دلیل در انتخابات ۱۴۰۰، آن رفتار را کردند که هم چوب را خوردند و هم پیاز را. نه شرکت کردند و نه شرکت نکردند. دوستان اعلام کرده‌اند که: «مشارکت جبهه در انتخابات منوط به تأیید صلاحیت حداقل یکی از نامزد‌های اختصاصی خود خواهد بود».
این گزاره دو ایراد کلی دارد. هم به لحاظ راهبردی نادرست است و هم از منظر تاکتیکی. در نهایت هم، اگر شرط مذکور محقق نشود به احتمال فراوان یا حتی قریب به یقین اجرائی نخواهد شد. این نقد خود را علنی و صریح می‌نویسم و نمی‌توانم تعجب خودم را از این حد از اشتباه در تصمیم‌گیری ابراز نکنم.
چرا گزاره مزبور به لحاظ راهبردی نادرست است؟ تأیید صلاحیت نامزد‌های اصلاحات از دو حال خارج نیست. یا اینکه در چارچوب سیاست‌های جاری رسمی می‌گنجد یا خارج از آن است. اگر خارج باشد به‌طور طبیعی رد می‌کنند. در این صورت شرکت کردن امری بی‌فایده است و همان می‌شود که ساختار طالب آن است. یعنی شکست‌خورده پیش از آغاز مسابقه.
اگر هم تأیید صلاحیت در چارچوب سیاست‌های رسمی باشد نیاز به چنین بیانی از طریق عمومی و منوط و مشروط کردن شرکت نیست، زیرا این رفتار نوعی تقابل تلقی می‌شود. شرط گذاشتن به تنهائی به معنای تهدید و تقابل است و باید حضور انتخاباتی را از طریق گفت‌وگو و تفاهم حل کرد و نه شرط و شروط گذاشتن.
آن گزاره به لحاظ تاکتیکی نیز به دو دلیل ایراد جدی دارد. اول اینکه چرا یک نیروی سیاسی باید دست خود را در اتخاذ تصمیمات سیاسی بعدی ببندد؟ شاید به هر دلیلی به این نتیجه برسید و بخواهید که از یک نامزد دیگر حمایت کنید، چرا باید از الان دست خود را ببندید و ذهن طرفداران خود را مخدوش کنید، تا اگر فردا خواستید چنین تصمیمی بگیرید آن را تغییر موضع و عقب‌نشینی معرفی کنند؟ دلیل دوم مهم‌تر است. به نظرم دوستان اصلاح‌طلب درباره سبد رأی خود دچار خطا هستند. بدون تردید انتخابات ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ با حضور مستمر و فعال آنان شکل گرفت ولی این اثرگذاری مطلق و یکسویه نبود. یعنی این‌گونه نبود که صفر و صد این جریان را آنان راه انداختند. مثل هُل دادن خودروی ایستاده به سوی پایین در سطح شیب‌دار بود. در آن مقاطع شیب سیاست به سوی تحرک و مشارکت بود و خیلی‌ها آماده پذیرش مشارکت بودند. اگر این خودرو را به سوی بالا یا حتی روی سطح مستقیم، هُل می‌دادند انرژی بسیار زیادی را می‌گرفت و آنان را در نیمه راه خسته و درمانده می‌کرد».

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟