loading...

تـــو لَـــــی ( دوست شــنـاســی )

. نگاهی به روزی نامه‌های غرب گدای زنجیره‌ای :    ۱۴۰۱/۰۶/۱۵   سانسور رونمایی از شناور مدرن شهید سلیمانی در روزنامه­‌های مدعی اصلاح­‌طلبیسانس

طاهر مهدوی بازدید : 10 چهارشنبه 16 شهریور 1401 نظرات (0)

.

نگاهی به روزی نامه‌های غرب گدای زنجیره‌ای :

   ۱۴۰۱/۰۶/۱۵
 سانسور شکست اصلاح طلبان در روزنامه های زنجیره ای!

سانسور رونمایی از شناور مدرن شهید سلیمانی در روزنامه­‌های مدعی اصلاح­‌طلبی
سانسور خبرهای خوب، امیدبخش و یا دستاوردهای ملی در روزنامه­‌های طیف موسوم به اصلاح‌طلب کم کم دارد به یک امر همیشگی تبدیل می‌شود. در آخرین مورد از این روش مذموم اصلاح‌طلبان شاهد سانسور خبر ساخت و رونمایی یک فروند شناور گشتی-رزمی مدرن با طراحی بدنه خاص بودیم.
شناور گشتی-رزمی شهید سلیمانی که با ظاهر مدرن خود در فضای مجازی و میان مخاطبان مورد استقبال واقع شد دو روز قبل و طی مراسمی با حضور سرلشکر باقری و سرلشکر سلامی رونمایی شد. این شناور به سبب ظاهر خاص می‌تواند در آب‌های بسیار متلاطم تاب‌آوری بسیار زیادی داشته باشد و همچنین قدرت مانوری آن به نسبت کشتی‌های هم‌اندازه اش بسیار بیشتر است. همچنین این شناور برای نخستین بار به سامانه پدافندی عمود پرتاب مجهز شده و در کنار اینها نیز به سامانه‌های جنگ الکترونیک و سامانه پرتاب موشک کروز مجهز است. چنین دستاوردی دیروز در روزنامه‌های طیف اصلاح‌طلب به کلی نادیده گرفته شد.
روزنامه‌های شرق، اعتماد و سازندگی به کلی این دستاورد را سانسور کردند. روزنامه مردم‌سالاری تنها به سخنرانی فرمانده سپاه در آئین الحاق این شناور اشاره کرد و بدون چاپ عکس یا تصویری از این شناور حتی از ذکر نام آن نیز پرهیز کرد. این در حالی است که در این روزنامه‌ها در شماره دیروز مواردی از قبیل یک خودروی جدید ساخت چین با تصویر معرفی شده اما این دستاورد جوانان ایرانی سانسور شده است.
در میان روزنامه‌های اصلاح‌طلب تنها روزنامه آرمان ملی که با انتشار دو عکس از این شناور و خبر آن در صفحه نخست خود متفاوت از بقیه هم طیف‌های خود عمل کرده است.
ادعای اصلاح‌طلبان: دولت روحانی يکي از مظلوم‌ترين دولت‌ها بود!
روزنامه آرمان ملی در گزارش صفحه اول خود نوشت: «يک سال و‌اندي از پايان دولت دوازدهم حسن روحاني مي‌گذرد و دولت جديدي با رويکردهاي تازه مستقر شده است. با اين حال به قرائت عده‌اي دولت حسن روحاني به واسطه برخي اتفاقات ناخواسته، برخي کارشکني‌ها و عدم هماهنگي‌ها يکي از مظلوم‌ترين دولت‌هاي پس از انقلاب است. جايي که اگر به نمودار عملکردي دولت دوازدهم نگاه کنيم و فقط پنج شنبه‌هاي افتتاح دولت را از نظر بگذرانيم مي‌بينيم چه ميزان اقدامات ثمربخش و افتتاح‌هاي سود‌ده در آن دولت انجام شده است. اما جداي از اين مسائل هرچند که انتقاداتي به عملکرد مخصوصا اقتصادي دولت روحاني وارد بود اما اگر به صراط عدالت پيش برويم دولت روحاني نيز با مصائب و مشکلاتي هم روبه‌رو بود که بر مسائل داخلي به ويژه اقتصاد کشور تاثير مي‌گذاشت. قدر مسلم هيچ کس فکرش را هم نمي‌کرد که آمريکا در سال 2018 بخواهد از برجام خارج شود و تحريم‌هاي يکجانبه و ظالمانه‌اي را عليه کشورمان بازگرداند. اما شرايط به سمت و سويي رفت که وضعيت اقتصادي کشور از ارديبهشت ماه سال 97 به اين سو متلاطم شد و اتفاقاتي افتاد که کم کم نارضايتي را در پي خود آورد.»
آرمان ملی نوشت: «ماجراي ارز 4200 که به ارز جهانگيري معروف شد در حالي که خود شخص جهانگيري تاثيري در آن نداشت و اين تصويب سران قوا بود اما به نام او تمام شد. يا ماجراي افزايش قيمت بنزين و اتفاقات ناگوار آبان 98 که حسن روحاني؛ رئيس جمهور پيشين اخيرا در کتابي به آن اشاره کرده و اين طرح را نتيجه تصميم سران قوا اعلام کرده است. اينها تنها 2 نمونه از اتفاقاتي است که در دولت دوم روحاني رخ داد، همه چيز به پاي دولت نوشته شد و در نهايت دولت تنها ماند. جنگ اقتصادي منبعث از خروج آمريکا از برجام نيز يکي از مهم‌ترين مسائلي بود که دولت روحاني را در تندباد حوادث قرار داد. هر چند که بايد اذعان داشت با همه اين احوال دولت روحاني داراي ايرادات و اشکالاتي بود که به جهت عملکرد نه چندان مثبت رخ داد. مجموع اين مسائل است که بسياري معتقدند حسن روحاني و دولتمردانش همچون جهانگيري و ظريف سينه‌اي مملو از اسرار و ناگفته‌ها دارند‌، هرچند که برخي نيز معتقدند که روحاني و مردانش هر آنچه بايد گفته مي‌شد را بايد در دولت خود بيان مي‌کردند نه اينکه امروز 13 ماه پس از روي کارآمدن دولت جديد مثال نوش‌داروي پس از مرگ سهراب باشند.»
مدعیان اصلاحات که باید پاسخگوی عملکرد گذشته خود باشند، ضمن فرار از پاسخگویی تلاش می‌کنند همچنان مسئولیت همه مشکلات را به گردن دیگری بیندازند. آنها می‌گویند در 8 سال دولت‌های یازدهم و دوازدهم، ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه مقصرند الا دولت‌های مورد حمایت اصلاح‌طلبان! دولت روحانی تمام کشور را متوقف به برجامی کرد که وزیر خارجه و رئیس‌دیپلماسی آن بعد از 8 سال به عدم اطلاع از محتوای برجام اعتراف کرد و گفت: «من در مجلس گفتم در برجام کلمه‌ی «تعلیق» وجود ندارد، اشتباه از من بود. چهار بار کلمه‌ «تعلیق» در برجام وجود دارد.» توافقی که به زعم ظریف، عراقچی، سیف و... چیزی جز سندی «روی هوا»، «تقریبا هیچ»، «نزدیک به صفر» فرجامی نداشت. همین مدعیان اصلاحات که می‌گویند ارز 4200 تومانی مصوبه سران قوا بود نه جهانگیری، عکس معاون اول روحانی (اسحاق جهانگیری) را با تیتر «دلار جهانگیری» در صفحه اول خود منتشر کرده بودند.
اصلاح‌طلبان علیه اصلاح‌طلبان
روزنامه شرق در مقاله‌ای آورده بود: «آیا برای توسعه اقتصادی، داشتن درآمد سرانه بالا و فراهم‌کردن حداقل‌های یک زندگی مطلوب در کشور برای افراد جامعه، دچار کمبود سرمایه بوده‌ایم که امروز در چنین شاخص‌های نامطلوبی گرفتار شده‌ایم؟ پاسخ یقینا منفی است؛ چراکه هم از سرمایه‌های لازم طبیعی و پولی و هم از جمعیت درخور‌‌توجهی برخوردار بوده و هستیم که بتوان از طریق آنان تغییرات مثبت مطلوب را در اقتصاد حاصل کرد؛ ولی در عمل می‌بینیم نتایج حاصل‌شده به‌هیچ‌عنوان زیبنده این حجم از منابع در اختیار ما نبوده است.»
این متن در ادامه می‌افزاید: «امروز نباید با سفسطه نبود سرمایه، شاخص‌های نامطلوب اقتصادی خود را توجیه کنیم. ما بنای تولیدی و صنعتی کشور را بر پایه‌هایی گذاشته‌ایم که از آنها توسعه بیرون نخواهد آمد و تحریم‌ها صرفا بر تشدید این شرایط نامطلوب افزوده است.»
آنچه در این نوشتار بر آن تاکید شده دقیقا در نقطه مقابل ادعاهای طیف موسوم به اصلاح‌طلب است. آنها خاصه در یک دهه اخیر دائم بر این طبل کوبیده‌اند که عدم سرمایه‌گذاری مهم‌ترین مانع در مسیر توسعه کشور است و سپس این عدم سرمایه‌گذاری خارجی را به توافق هسته‌ای و مواردی از قبیل FATF ربط داده‌اند و از آن توجیهی برای لزوم پیوستن به معاهده‌ای استعماری به نام FATF تراشیده‌اند.
در این مقاله اما به صراحت گفته شده «امروز نباید با سفسطه نبود سرمایه، شاخص‌های نامطلوب اقتصادی خود را توجیه کنیم.»
تخطئه ایران، تبرئه دشمن؛ دستور کار شبکه نیابتی اسرائیل در داخل
روزنامه پادوی اشرافیت غربگرا به جای اعتراض به کارشکنی آمریکا در مذاکرات، ایران را تخطئه می‌کند.
روزنامه جمهوری اسلامی که مدیریت آن متهم به عنوان دزدی و غش در معامله با مخاطبان است، دیروز در سرمقاله خود نوشت: «در عرصه مذاکرات برجامی، دو صف تشکیل شده که یکی با به نتیجه رسیدن آن موافق است و معتقد است باید هرچه سریع‌تر به سرانجام برسد تا جلوی زیان‌های بیشتر ملت ایران از تاخیر چند ساله گرفته شود و صف دیگر برای جلوگیری از رسیدن به توافق تلاش می‌کند. وجود سران رژیم صهیونیستی در صف مخالفان کاملاً نشان می‌دهد کدامیک از این دو صف را باید حامی ملت ایران دانست... بخش دیگری از کسانی که در صف مخالفین توافق برجامی حضور دارند، مخالفان داخلی توافق هستند. تاکنون از مخالفین داخلی توافق استدلال محکمی که حاوی منافع ملی باشد دیده و شنیده نشده. حتی آنها به این سؤال که در شرایطی که دولت خودتان با توافق برجامی موافق است چرا با آن مخالفت می‌کنند، پاسخی نداده‌اند... با توجه به اینکه دولت سیزدهم خود را مردمی می‌داند و اعلام کرده است که تصمیمی برخلاف منافع ملی نخواهد گرفت، انتظار عموم از دولتمردان اینست که به اما و اگرها پایان دهند و تا دیرتر نشده درباره به فرجام رساندن توافق برجامی و رفع تحریم‌ها تصمیم قطعی بگیرند.»
در حالی‌که آمریکا با عدم ارائه تضمین برای لغو تحریم‌ها، مانع دستیابی به توافق است، مدعیان اصلاحات به عنوان شبکه نیابتی دشمن در داخل، در خیانتی آشکار و در سایه عدم برخورد امنیتی و قضایی، ایران را تخطئه می‌کنند. آنها به جای اعتراض به کارشکنی آمریکا ایران را در جایگاه متهم می‌نشانند. نتیجه روش این طیف وطن فروش و پادوی آمریکا و اسرائیل، از جمله روزنامه‌ای که نام جمهوری اسلامی را یدک می‌کشد، توافق خسارت بار دیگری است که فاقد تضمین و بدون لغو تحریم‌هاست که آمریکا را به مکانیسم ماشه و احیای خودکار تحریم‌ها بدون جلب نظر سایر اعضای شورای امنیت دسترسی دهد. آنها با وجود چنین خیانت محرزی، منتقدان برجام را مخالف توافق و همصدا با اسرائیل جا می‌زنند. این در شرایطی است که در جریان فتنه 88 نتانیاهو گفته بود اصلاح‌طلبان اصلی‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند و شیمون پرز اعلام کرد اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی می‌جنگند. آنها همچنین همراه با خواست رژیم صهیونیستی، در دولت قبل و نیز اکنون، پمپاژ می‌کنند که باید از توانمندی موشکی و نفوذ منطقه‌ای نیز دست بکشیم. به نکات پیش گفته این را هم باید افزود که برخی مدعیان اصلاحات که از کشور فراری هستند، در شبکه‌های معاند سعودی ـ اسرائیلی مشغول وطن فروشی‌اند. از این رو، بخشی از مدعیان اصلاحات خود همدست و نوکر رژیم صهیونیستی هستند.
گفتنی است، روزنامه جمهوری اسلامی اخیرا لزوم توافق با وجود تصریح بر فقدان ضمانت تعهدات آمریکا را پمپاژ کرد و نوشت: «خود حضرات هم می‌دانند که هیچیک از تعهدات طرف آمریکائی ضامن اجرائی ندارند ولی با این‌حال کسی با ثبت شدن آنها در کارنامه این هیئت و کارنامه دولت سیزدهم مخالف نیست بدین امید که برجام به فرجام برسد و باز هم گرفتار امروز و فردا نشود.»
گفتمان دولت مردمی به مذاق شارلاتانیسم رسانه‌ای غربگراها خوش نمی‌آید
روزنامه اعتماد روز گذشته مطلبی با عنوان «شواهدي بر سقوط قدرت خريد» نوشت: «چرا دولت رئيسي كلافه است؟» نوشت: «اين يك واقعيت عيني است كه آقاي رئيسي در انتخابات 1400 هيچ گفتماني كه برخاسته از ايده‌اي خاص باشد، نداشت... حتي اگر بخواهيم به زور براي دولت سيزدهم، گفتمان بتراشيم، حداكثر مي‌توان گفت داراي يك گفتمان مخلوط (التقاطي) است.. رئيسي در 1396 به گفتمان روحاني باخت اما برايش تجربه نشد كه آن خلأ را طي
4 سال بعد پر كند. بخت، يار او بود كه در 1400 با گفتمان غالب و نامزدهاي پرقدرت مواجه نشد تا باز هم بي‌گفتمان ‌بودن خود را به يك «گفتمان» مسلط و قدرتمند ببازد. عبارت‌هايي مثل «دولت مردمي»، «سلام بر ابراهيم» و نظاير آن حداكثر شعارهاي روبنايي و روتوش‌شده‌اي بودند كه افاده گفتمان نمي‌كرد.»
گفتنی است این روزنامه 8 سال تمام قد حامی رئیس‌جمهوری بود که با یک شو انتخاباتی و بیان جملاتی مانند «من سرهنگ نیستم»، و اصرار بر «کلید» مبتنی بر یک سناریو نوشته شده از سوی یک مستند ساز و دهها و صدها وعده دروغ رای مردم را گرفت و روزی که رفت با وقاحت گفت همین که نگذاشتم قحطی شود خدا را شکر کنید.

غیرت و عزت به کنار!/ادعای توافق بُرد - بُرد چه شد؟!

سایت غربگرایی با طرح این پرسش انتقادی که چرا پرونده هسته‌ای ایران 20 سال طول کشید؟‌، ادعا کرد میز مذاکره تشک کشتی نیست و تزریق مفاهیم انتزاعی مانند اقتدار و عزت و غیرت به حوزه سیاست خارجی دیپلمات را به کشتی‌گیری تبدیل می‌کند که چاره‌ای جز خروج از تشک به‌عنوان برنده ندارند.
«عصر ایران» نوشت: «اطاله مذاکرات هسته‌ای در دور جدید از تاریخ 20 ساله این مناقشه، نیاز جدی به یک آسیب‌شناسی در باب این موضوع را گوشزد می‌کند. با قبول این پیش‌فرض که تعجیل در هر نوع معامله و معاهده، قطعا امری نکوهیده و زیان‌آور است اما طولانی شدن هم در یک مذاکره بین‌المللی با توجه به سرعت تحولات جهانی و همچنین درک درست از موقعیت کشور و فشارهای سنگین اقتصادی، ممکن است باعث از دست رفتن زمان طلایی توافق شود. یکی از مهم‌ترین دلایل 20 ساله شدن روند پرونده هسته‌ای ایران، پرهیز دو کشور از مذاکره مستقیم بوده است. میزهراسی، شاید نام مناسبی باشد برای این فوبیا و ترس از مذاکره و بهتر است بگوییم مذاکره مستقیم. ما مذاکره مستقیم با ایالات متحده  (به جز مواردی انگشت‌شمار و موضوعی) را در 43 سال اخیر در ردیف تابوها و خط قرمزها قرار دادیم، در حالی که مذاکره حتی به همان روش موردی یک امکان است نه یک تهدید. آن‌هم در یک پرونده امنیتی و چندجانبه که همه می‌دانند مهم‌ترین و موثرترین بازیگر در صف حریف آمریکاست.
پس چرا ما خود را از این امکان محروم کردیم؟ جواب دستگاه دیپلماسی این بوده است: به‌خاطر تنبیه آمریکا به‌دلیل عهدشکنی ترامپ در پایبندی به برجام. اما واقع ماجرا این است که اثرات تنبیهی این رفتار بیشتر شامل حال ما می‌شود تا ایالات متحده و این نقض غرض نتیجه یک تصمیم احساسی است تا منطقی، آن‌هم در بالاترین سطح سیاست خارجی.
چرا‌که تحریم‌های ظالمانه اقتصادی به‌رغم همه شعارها مبتنی بر مقاوم شدن پیکر اقتصاد در برابر تحریم و ... حقیقتا آسیب جدی به اقتصاد ما زده است.
آنچه بیش از همه مولفه‌های موثر در یک مذاکره و توافق مورد نقد است، نوع نگاه ما به موضوع مذاکره است. متاسفانه یک نگاه غلط در حال تئوریزه شدن است که معتقد است مذاکره به مثابه تسلیم است و مذاکره و مصالحه را مساوی با اعتماد به دشمن و وادادگی برمی‌شمرد. در حالی که به‌طور طبیعی انسان زمانی گفت‌وگو و چانه‌زنی می‌کند که اعتماد ندارد و در پی کسب و یا حفظ منافع بیشتر است. خروجی این مدل نگاه صلب و دگم دقیقا محصولی است به نام انزوا در سطح بین‌الملل که نهایتا منافع ملی را قربانی می‌کند.
اما نقد دوم و جدی درباره چرایی طولانی شدن مذاکرات وارد کردن مفاهیم انتزاعی به حوزه روابط بین‌الملل است که هم در زمان سعید جلیلی و هم‌اکنون شاهدیم؛ مفاهیمی مانند: عزت و اقتدار. زمانی که این مفاهیم انتزاعی (اقتدار، عزت، غیرت) را وارد حوزه سیاست خارجی (در سطح دیپلماسی و مذاکره‌کنندگان) می‌کنیم، دیپلمات‌ها را ناخواسته مانند کشتی‌گیری که چاره‌ای ندارد جز پیروزی و بالا رفتن دستش به‌عنوان برنده نبرد، به میز مذاکره می‌فرستیم که این اساسا با ذات دیپلماسی و مذاکره در تضاد است.
 در دنیای مذاکرات بین‌المللی مهم این است که دست خالی میز را ترک نکنی، نه اینکه مانند میدان کشتی دستت بالا برود. اینکه ما برای ژست موقعیت بین‌المللی(که در جای خود قطعا مولفه مهمی است) خود را از مذاکره مستقیم با طرف اصلی اختلاف محروم کنیم، نتیجه‌ای جز طولانی‌تر شدن مذاکره و عدم ایجاد مفاهمه درست بین طرفین ندارد.
مخلص کلام، مذاکره و چانه‌زنی به‌دلیل عدم اعتماد به طرف مقابل و برای کسب حداکثری منافع ملی صورت می‌گیرد. ما برای برنده شدن مذاکره نمی‌کنیم، بلکه برای مصالحه، حل و کاهش مناقشه گفت‌وگو می‌کنیم تا اثرات این تنش‌زدایی با هنر حکمرانی خوب در سیاست‌های اقتصادی و داخلی، ما را به کشوری توسعه‌یافته با موقعیت ممتاز منطقه‌ای- بین‌المللی تبدیل کند».
درباره این تحلیل غلط‌انداز گفتنی است که اولا یک دلیل طولانی شدن مذاکرات، همین وادادگی‌هاست که موجب‌شده طرف مقابل زیر تعهدات خود بزند یا احساس کند اگر تعلل به خرج بدهد، می‌تواند امتیاز بیشتری بگیرد. مشکل ما با آمریکا توافق نیست بلکه تیم روحانی به فاصله 12-13 سال دو توافق را با غرب و آمریکا شکل داد که به‌خاطر تلقی غلط مشابه تلقی نویسنده متن بالا، قابلیت پایمال شدن و زیر پا گذاشتن حقوق ایران را داشت. بدترین نسخه این نگاه وهمی به مذاکره، توافق نامتوازن برجام است که می‌تواند تا دهه‌ها در آکادمی‌های دیپلماسی و روابط بین‌الملل به‌عنوان نمونه یک توافق بد و عبرت‌آموز، تدریس و تحلیل شود! در حالی که اهل فن در شرق و غرب، دیپلماسی را ادامه جنگ در کریدور‌های سیاسی تعریف می‌کنند، کسانی در کشور ما پیدا شدند که از سر نفوذزدگی، گروگان گرفته شدن بر سر وعده‌ها یا خوش‌خیالی، مذاکره و توافق با شیطان بزرگ را شراکت و توافق بُرد- بُرد تعریف کردند؛ همه امتیازات را نقداً و پیشاپیش واگذار کردند و چند سال بعد را برای نقد کردن امتیازات نسیه واگذارشده به ایران دویدند. بنابراین هشت سال عمر دو دولت آقای روحانی به مذاکره برای تعیین تکلیف یک توافق نامتوازن سپری شد! اما با این همه، یک سایت همسو ادعا می‌کند علت عدم توفیق در این بوده که مذاکره را تشک کشتی تصور کرده‌ایم! نویسنده باید توضیح بدهد که چرا حاصل نگاه شراکت با آمریکا، دو برابر شدن میزان تحریم‌ها با برجام شد؟

فالک: بایدن برای احیای برجام باید از ایران عذرخواهی کند

گزارشگر سابق سازمان ملل تاکید کرد آمریکا برای احیای برجام باید از ایران عذرخواهی کند.
ریچارد فالک، استاد فعلی حقوق بین‌الملل دانشگاه پرینستون، قبلا از گزارشگران ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل بوده است.
زمان آن فرارسیده است که افکار عمومی با این واقعیت بیدار شوند که قلدری اسرائیل دارای تسلیحات هسته‌ای در برابر ایران نه توجیه امنیتی و نه سیاسی دارد.
او در تحلیلی که «کانترپانچ» منتشر کرده، یادآور شد: پس از دو هفته اقامت در ایران در اواخر دی ماه منتهی به اوج جنبش انقلابی علیه حکومت سلسله‌ای و استبدادی محمدرضا پهلوی فرصت مفصلی برای گفت‌وگو با آیت‌الله روح الله خمینی در اقامتگاه‌شان در پاریس را داشتم، جایی که ایشان پذیرای بازدیدکنندگان خارجی بودند. ایشان تا زمان فوت‌شان در سال ۱۹۸۹ میلادی به عنوان رهبر بلامنازع ایران خدمت کردند.«رمزی کلارک» دادستان کل وقت ایالات متحده و و یک فعال مذهبی ضد جنگ در آن جلسه همراه من بودند.
سپس در طول مدتی که در ایران حضور داشتیم با بسیاری از رهبران مذهبی و سکولار ملاقات کردیم. ما شاهد نمایشی فوق‌العاده از مردم هیجان‌زده و خوشحال از رفتن شاه و عدم بازگشت دوباره او به ایران بودیم. جنبه‌های زیادی از این جلسه وجود دارد که ارزش یادآوری را دارد، اما یکی از آن موارد برای من برجسته است که پس از بیش از ۴۳ سال بعد نیز مرتبط با وضعیت امروز ما می‌باشد.
بلافاصله پس از احوالپرسی، آیت‌الله خمینی با دقت پرسشی را از ما مطرح کردند که در ذهن‌شان مهم‌تر از هر موضوع دیگری بود. موضوعاتی که در حدود دو ساعت بعد مطرح شد و ما سه نفر بیشتر پرسش‌ها را مطرح کردیم. ایشان از ما پرسیدند: «آیا فکر می‌کنیم که دولت آمریکا مداخله خود در سال ۱۹۵۳ میلادی را که باعث سرنگونی یک دولت منتخب مردمی شد، تکرار خواهد کرد و شاه را به سلطنت باز می‌گرداند؟»
هر یک از ما در این راستا پاسخ دادیم. البته نمی‌توانستیم با اطمینان بدانیم واشنگتن چگونه عمل خواهد کرد، اما معتقد بودیم که ایالات متحده درس‌هایی از گذشته فراگرفته است؛ از جمله از ناهنجاری حمایت از کودتا‌هایی که رهبران سرکوبگر را به قدرت رساند، در حالی که ادعا می‌شد «جهان آزاد» را علیه کمونیسم و توسعه‌طلبی شوروی رهبری می‌کنند. ما هم چنین بر شکست آن زمان مداخله آمریکا در ویتنام و قدرت و اتحاد ظاهری جنبشی که شاه را سرنگون کرد اشاره کردیم.
چند روز پیش از آن در تهران با «ویلیام سالیوان» سفیر وقت آمریکا در ایران ملاقات داشتیم و او گفت ارزیابی‌های مکرر را به کاخ سفید ارسال می‌کند و «جیمی کارتر» رئیس‌جمهور ظاهراً لیبرال آمریکا آن را مورد بررسی قرار می‌دهد.
در گزارش‌ها اشاره شده بود جنبش علیه حکومت شاه از حمایت قاطع مردم ایران برخوردار بود و حتی فرمانده ارتش ایران نیز به ناچار به پذیرش نتیجه سیاسی شد. بر این اساس، سالیوان توصیه کرد که دولت آمریکا به رهبران جنبش انقلابی ایران اطمینان دهد که به دنبال روابط عادی و مثبت با دولت تازه به قدرت رسیده ایران خواهد بود. اما مسیر بعدی تحولات، پیامد‌های نامطلوب عظیمی را به همراه داشت و باعث تشدید شک و تردید شد. اکنون تبلیغات در مورد پیوستن دوباره آمریکا به برجام این پرسش را ایجاد کرده که آیا برجام در سال ۲۰۲۲ احیا خواهد شد یا خیر.
در سال ۱۹۷۹ میلادی نشانه‌های نگران‌کننده‌ای وجود داشت که بعید به نظر می‌رسید حق تعیین سرنوشت ایرانیان بدون ایجاد اصطکاک ژئوپولیتیک محقق شود. «زبیگنیو برژینسکی» مشاور امنیت ملی وقت آمریکا به شدت طرفدار تعهد برای بازگرداندن شاه به تاج و تخت بود و تاثیر زیادی بر تفکر کارتر داشت
لازم به تاکید است که ترامپ به طور یک‌جانبه از برجام ۲۰۱۵ خارج شد و تحریم‌های تنبیهی را مجددا علیه ایران اعمال کرد که رنج زیادی را بر مردم ایران وارد ساخت. این در حالی بود که ایران تا سال ۲۰۱۸ میلادی به طور کامل به مفاد توافق نامه پایبند بود و طبق گزارش‌های ادواری آژانس بین‌المللی انرژی اتمی این پایبندی تایید شده بود. در زمان ترامپ او با تشویق از سوی «جارد کوشنر» داماد صهیونیست‌اش و حامیان اسرائیلی‌شان ترغیب شد تا برجام را به عنوان یک توافق بد از منظر امنیتی به عنوان توجیهی برای خروج آمریکا از آن محکوم کند.
در جریان مذاکرات طولانی وین در مورد احیای برجام، ایالات متحده از سوی اسرائیل و شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس برای گرفتن امتیازاتی از ایران در مورد موضوعات خارج از محدوده توافق هسته‌ای تحت فشار قرار گرفته است. محتمل به نظر می‌رسد که با درخواست‌های ایران برای جبران خسارت ناشی از رفتار بدنیت ایالات متحده مواجه شویم که سابقه‌ای وحشتناک برای قابل اعتماد بودن تعهدات بین‌المللی بدون معاهده، ایجاد کرده است.
ایجاد اعتماد در روابط بین‌الملل مستلزم رعایت حسن نیت متقابل است. دست کم بایدن باید متواضعانه از ایران به‌خاطر خروج مخرب ترامپ در ۲۰۱۸ میلادی عذرخواهی می‌کرد و علی‌رغم ناتوانی قانونی‌اش در الزام رؤسای جمهور آینده نسبت به احترام گذاشتن به برجام می‌توانست خود با پایبند ماندن به آن، جایگاه بالاتری را کسب کند. رسانه‌های غربی این موضوع را کاملا نادیده گرفته‌اند که ایران با ورود به توافق هسته‌ای مورد حمایت اوباما در سال ۲۰۱۵ میلادی بدون اصرار بر این که اسرائیل زرادخانه تسلیحات هسته‌ای خود را از بین ببرد امتیاز بزرگی ارائه داده بود. علی‌رغم آن که توافق ایران و آمریکا دست کم در انظار عمومی مورد مذاکره قرار گرفت، هیچ تضمینی از سوی اسرائیل ارائه نشد.

نیویورک تایمز: آشوب در انتظار پایتخت‌های اروپایی است

روزنامه نیویورک تایمز با اشاره به تشدید بحران قیمت انرژی و بروز برخی اعتراضات در پایتخت‌های اروپایی نوشت ترس و دلهره در پایتخت‌های اروپایی پدید آمده است.
روزنامه آمریکایی نوشت: با تلاش اروپا برای فاصله‌گیری از سوخت‌‌های فسیلی روسیه و اولین اعتراضات گسترده درباره هزینه‌های انرژی در این قاره، دولت‌ها سخت در حال تلاش برای اتخاذ تدابیر موقت پیش از پاییز و زمستان هستند.
شولتز صدراعظم آلمان در یک کنفرانس خبری در برلین گفت: «کشور ما
با دوران سختی روبه‌رو است.» آلمان به‌عنوان بزرگ‌ترین اقتصاد اروپا، یکی از بدترین کشورهایی است که از بحران انرژی در اروپا متاثر شده است. قیمت گاز طبیعی در این کشور طی یک سال، ۱۰ برابر شده است.
مقامات آلمانی ماه‌هاست ابراز نگرانی می‌کنند که افزایش هزینه‌ها می‌‌تواند باعث تحولات اجتماعی شود. گروه‌های چپ و راست افراطی وعده داده‌اند که تظاهرات هفتگی را علیه ائتلاف چپ میانه شولتز آغاز کنند. برخی از اتحادیه‌ها تهدید کرده‌‌اند که به خیابان‌‌ها می‌‌آیند. نگرانی اقتصادی در سراسر اروپا محسوس است. در پراگ، یک روز پس از آنکه دولت از رای عدم اعتماد به‌دلیل اتهام مربوط به عدم اقدام به موقع درباره افزایش قیمت‌ها جان سالم به در برد، ده‌ها هزار معترض به خیابان‌ها آمدند تا خشم خود را نسبت به هزینه‌های انرژی ابراز کنند. بسیاری از تظاهرات‌کنندگان از عضویت جمهوری چک در ناتو و اتحادیه اروپا انتقاد کردند. این اعتراضات بر نگرانی‌‌های رو به رشد در میان رهبران اروپایی تاکید می‌‌کند که بحران انرژی و تورم فزاینده می‌‌تواند باعث بی‌‌ثباتی سیاسی شود. بسیاری از شهروندان می‌‌گویند که نگران پس‌‌اندازهای خود هستند و نگرانند که نتوانند قبوض خود را در زمستان پرداخت کنند.
در شرق انگلستان «جیمز آلکاک» گفت که پس‌انداز زندگی خود را در اغذیه‌فروشی‌اش در «بورلی» گذاشته است. حالا، این مرد ۳۶ساله می‌ترسد که همه چیز را از دست بدهد. او می‌گفت: «اگر در دو تا سه هفته آینده کمکی از سوی دولت صورت نگیرد، سال آینده در این زمان کسب‌وکاری نخواهیم داشت.»
موج‌های اقتصادی ناشی از جنگ باعث توقف کمک‌های برخی از اروپایی‌هایی شده که از اوکراین حمایت می‌کنند. در انگلیس ظاهرا وضعیت بدتر است. مقام‌های پلیس این کشور نگران افزایش چشمگیر برخی جرایم و تشدید ریسک بروز ناآرامی‌‌های مدنی در زمستان امسال به سبب بالا رفتن هزینه‌های زندگی و بحران حوزه انرژی است. در سندی که از سوی روسای پلیس انگلیس تدوین شده، هشدار داده شده که «اغتشاش اقتصادی و بی‌ثباتی مالی» احتمالا منجر به افزایش جرایمی نظیر سرقت از فروشگاه‌ها، سرقت از منازل، سرقت خودرو، کلاهبرداری اینترنتی و زورگیری شود. همچنین احتمال دارد کودکان بیشتری به باندهای مواد مخدر بپیوندند و زنان بیشتری در معرض بهره‌کشی جنسی قرار بگیرند. به همین دلیل، مقامات انگلیس برنامه‌های اضطراری برای مقابله با پیامدهای احتمالی بحران در هزینه‌های زندگی در دست تهیه دارند. مقام های پلیس می‌گویند «فشار طولانی و دردناک اقتصادی» می‌‌تواند خطر «ناآرامی‌‌های مدنی بزرگ‌تر» را مشابه شورش‌‌های سال۲۰۱۱ لندن ایجاد کند.
گزارش‌هایی منتشر شده دال بر اینکه ممکن است در زمستان امسال به مردم انگلیس گفته شود که تا بعد از ساعت ۸ بعدازظهر آشپزی نکنند و بین ساعت
۲ بعدازظهر تا ۸عصر از ماشین لباسشویی یا ماشین ظرفشویی استفاده نکنند. بحران انرژی و کاهش عرضه گاز صدماتی برای انگلیس به بار آورده است. پیش‌بینی می‌‌شود که قبض سوخت سالانه معمولی خانواده‌های انگلیسی از اکتبر به حدود ۳۵۰۰پوند افزایش یابد که سه‌برابر بیشتر از سال گذشته است. بر اساس آخرین گزارش بانک مرکزی انگلیس، پیش‌بینی می‌‌شود تورم انگلیس افزایش می‌‌یابد و از سه ماه چهارم سال جاری میلادی، انگلیس وارد رکود شود. در استکهلم، دولت سوئد اعلام کرد که ۲۳میلیارد دلار برای کمک به شرکت‌های فعال در عرصه انرژی تا ماه مارس ارائه خواهد کرد. فرانسه بزرگ‌ترین تلاش خود را از زمان بحران نفتی دهه۱۹۷۰ آغاز کرده است و مکرون خواستار یک دوره «اعتدال و میانه روی» در انرژی شد. دولت بیش از ۲۶میلیارد دلار برای جبران هزینه افزایش قبوض انرژی خانوار هزینه کرده است.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟