loading...

تـــو لَـــــی ( دوست شــنـاســی )

. روزی نامه های غرب گدای ...    ۱۴۰۲/۰۹/۲۱ برجام بدون لغو تحریم ابزار گروکشی غرب بود، نه دستاوردروزنامه آرمان می‌گوید که اهمیت برجام، فراتر از لغو تحریم‌ها بود.این روزنامه از

طاهر مهدوی بازدید : 9 چهارشنبه 22 آذر 1402 نظرات (0)

.

روزی نامه های غرب گدای ...

   ۱۴۰۲/۰۹/۲۱

خبری که روزنامه‌های زنجیره‌ای سانسور کردند - مشرق نیوز

برجام بدون لغو تحریم ابزار گروکشی غرب بود، نه دستاورد
روزنامه آرمان می‌گوید که اهمیت برجام، فراتر از لغو تحریم‌ها بود.
این روزنامه از قول حسین بهشتی‌پور نوشت: «واقعیت این است که نگاه دولت سیزدهم به برجام فقط به لغو تحریم‌ها معطوف شده است. یعنی ارزیابی این دولت صرفا این است که اصلا برجام به وجود آمد برای اینکه تحریم‌ها علیه ایران برداشته شود. در حالی که واقع موضوع این است که برجام، یک سند بین‌المللی است که ذیل قطعنامه 2231 قرار گرفت و این سند، نخستین بار یک مجموعه تفاهمی را بین ایران و 6 قدرت و اگر اتحادیه اروپا را نیز به عنوان یک قدرت مستقل حساب کنیم می‌توان گفت 7قدرت بین‌المللی به‌وجود آورد. در واقع، سند این بود که بعد از 37 سال از انقلاب، نخستین بار بود که تجربه‌ای شکل گرفت که ایرانی که از دید غربی‌ها نظام بین‌المللی را به چالش کشیده، سردمداران این نظام بین‌المللی به یک راهکاری برای دستیابی به تفاهم با ایران دست پیدا کردند.  لذا ارزش این سند در رقابت‌های انتخاباتی گم شد. چه دولت وقت که سعی کرد از آن به عنوان یک برگ برنده استفاده کند و چه مخالفین، که به شدت از این سند برای کوبیدن دولت استفاده کردند. بنابراین، متاسفانه دستاوردی به این مهمی اسیر بازی‌های جناحی و گروهی در داخل شد.
از طرف دیگر نیز در صحنه بین‌المللی اسرائیلی‌ها با همه امکانات دیپلماتیک، سیاسی و نفوذی که داشتند علیه آن کار کردند. عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عربی نیز با همه امکانات خود، علیه این سند کار کردند تا سرانجام ترامپ به هر دلیلی که شاید مهم‌ترین آن‌ها اسنادی بود که از تورقوزآباد اسرائیلی‌ها بردند و در سازمان ملل نشان دادند. حال چه این مسئله دروغ باشد و چه راست، یک سندسازی کردند تا ترامپ را قانع کنند که از برجام خارج شود.
البته عوامل دیگری هم داشت که این به عنوان یک جرقه نهائی بود. بنابراین، رویکرد دولت سیزدهم این است که بتواند از طریق مذاکرات چارچوب برجام به هدف تعیین شده که لغو تحریم‌هاست دست پیدا کند. چرا که معتقد است این موضوع مهم بوده و به جنبه‌های دیپلماتیک، امنیتی، نظامی و حقوقی برجام کاری ندارد. یعنی برای دولت فعلی، این موضوع که برجام باعث شد که ایران از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل بیرون بیاید اهمیتی ندارد. حتی برخی اعضای گروه مذاکره‌کننده معتقدند که ایران اصلا تحت فصل هفتم نبوده. یعنی ایران به عنوان تهدید‌کننده صلح و امنیت جهانی شناخته می‌شده، ولی این موضوع با برجام به تاریخ پیوست».
متاسفانه تحلیلگر روزنامه آرمان، تحلیلی کاملا فضائی و خیالی ارائه می‌کند. وعده دولتمردان به هنگام جذاب‌سازی برجام، لغو تحریم‌های اقتصادی بود اما در همان دولت اوباما و پس از اجرای تعهدات برجامی ایران ظرف دو ماه (اواخر مهر ماه تا اواخر آذر 1396)، احیا و تشدید تحریم‌ها در قالب تحریم‌های ویزا و آیسا و سیسادا و تدارک تحریم‌های کاتسا، صورت گرفت. به بیان دیگر، توافق محترمانه و متقابل، از همان ابتدا توهم بود و طرف غربی امتیازات نقد را یک‌جا گرفت و سپس گستاخی‌ها و طلبکاری‌های بعدی را در پیش گرفت. در همین زمان، جنگ‌افروزی و تهدیدافزایی دولت اوباما علیه کشورمان هم، در قالب جنگ نیابتی داعش اوج گرفته بود و آنچه تهدیدزدایی و جنگ‌زدایی کرد تدابیر جمهوری اسلامی با مدیریت میدانی شهید سلیمانی و همرزمانش بود، و نه توافق امنیتی موهومی که آقای بهشتی‌پور می‌گوید.
در بی‌اعتباری برجام، همین بس که از همان ابتدا زیر پای آمریکا و اروپا افتاده بود و به انواع روش‌ها خاک مالی و لگد مال می‌شد. ناظران، گلایه‌های از موضع پایین دولتمردان سابق (ظریف و صالحی و سیف و عراقچی و...) در همان دوره اجرای نامتوازن برجام را از خاطر نبرده‌اند که با تحریف واقعیت، از برجام به عنوان سند معتبر بین‌المللی یاد کرد! به عبارت دیگر، برجام تبدیل به سند زورگویی و باج‌خواهی افزون‌تر غرب شد و نه توافق پایاپای برای تعامل متوازن و محترمانه. آقای بهشتی‌پور شاید یادشان رفته که طرف غربی اجرای تعهدات حداقلی‌اش را به قبول مذاکره بر سر قدرت منطقه‌ای و نظامی ایران مشروط می‌کرد! آقای بهشتی‌پور در یک غلط مشهور، به هم خوردن برجام را به اسرائیل و عربستان منتسب می‌کند، انگار که دولت ترامپ صغیر بود و اینها، بزرگ‌تر‌های او! و حال آن که دولت اوباما چنان که گفته شد، خود بانی پایمال کردن حقوق ایران شد. بعد از ترامپ هم، دولت بایدن همان مسیر گروکشی و باج خواهی را ادامه داد؛ چرا که برجام در ذات خود، توافق خسارت باری بود و اهرم‌های گروکشی را به دشمن دیرینه ملت ایران می‌داد. بنابراین بدیهی‌ترین سؤال این است که آن حجم از اعتماد یکسویه به دشمنان ایران و واگذاری نقد و مشخص همه امتیازت (اهرم فشار ایران) در ازای وعده‌های نسیه اصلا چرا اتفاق افتاد؟! و چرا کسانی به جای شرمساری، همچنان توهم فرزانگی و زیرکی و موفقیت درباره دستیابی به برجام را دارند؟! تحلیلگر آرمان همچنین مدعی شده: «وقتی این جنبه‌ها را کنار بگذاریم و فقط به موضوع لغو تحریم‌ها بپردازیم، نتیجه این می‌شود که مدام مذاکره می‌کنیم و راجع به موضوعاتی صحبت می‌کنیم که برای طرف مقابل قابل درک نیست»! اگر لغو تحریم‌ها به عنوان تعهد، برای طرف غربی قابل درک نیست، پس برای کدام دستاورد واقعی (و نه خیالی) مذاکره کردند یا باید مذاکره کرد؟! اگر آمریکا بنا ندارد -از ابتدا هم بنا نداشت- تحریم‌ها را لغو کند، پس برای چه توافق کردیم یا باید توافق کنیم؟!

لاف بازگشت به سیره امام خمینی با آویزان شدن از گروهک مطرود؟!
در حالی که افراطیون مدعی اصلاحات، هر چند وقت یک بار، دم از ارادت به امام‌خمینی(ره) و اهمیت بازگشت به مکتب و منش او می‌زنند، روزنامه هم میهن، سراغ یکی از اعضای گروهک مطرود حضرت امام (نهضت آزادی) رفت و از قول وی تیتر زد: روند یکدست‌سازی پایان ندارد.
روزنامه وابسته به کریاسچی، از قول عضو مرکزیت گروهک نهضت آزادی، به بررسی بیانیه ‌این گروه علیه یکدست‌سازی پرداخت. مهدی معتمدی‌‏مهر گفته است: نهضت آزادی به ‌عنوان حزبی ملی و اسلامی که همواره دغدغه منافع ایران را داشته است، احساس خطر کرده و این نگرانی را در بیانیه اخیر منعکس و یادآوری کرده است، اگرچه بحث حذف نیروهای سیاسی در دهه‌های گذشته نیز دیده می‌شد.
وی با استناد به عبارت جعل شده از سوی علی لاریجانی گفت: خالص‌سازی یک عنوان به ‌ظاهر بهداشتی و مجعول و از معنا تهی‌شده است، برای اینکه بتواند جنبه‌های امنیتی استفاده از واژه یکدست‎‌سازی را پوشش دهد و این دو، تفاوتی با هم ندارد. آن‌چه که دارد محقق می‌شود، یکدست‌سازی و تمامیت‌خواهی و انحصارگرایی است تا هر نوع تفکر منتقد قدرت و هر جریان و سازمان مستقل از روند نو محافظه‌کاری را از عرصه مشارکت عمومی حذف کند. 
معتمدی‌مهر افزود: تفاوت شاید در گستره و ماهیت یکدست‌سازی و انحصارگرایی باشد. در ابتدای انقلاب، جریانی که منتسب به نهضت آزادی و مهندس بازرگان و قائل به آزادی و حاکمیت ملت بود، اصولاً یک جناح متفاوت سیاسی در برابر جریان چپ اعم از خط امام یا چپ مارکسیستی تلقی می‌شد. خرداد 1376 و برآمدن جریان اصلاحات و ریاست‌جمهوری آقای خاتمی تعادلی ایجاد کرد. قدرت گرفتن احمدی‌نژاد در سال 1384 این روند را کند کرد و در سال 1388 آن را کاملاً متوقف کرد. با ریاست‌جمهوری آقای روحانی در سال 1392 مجدداً این چرخه به راه افتاد؛ و با روی کار آمدن دولت رئیسی، عرصه حذف و طرد نخبگان، نه ‌تنها به لحاظ کمی شدت گرفت، بلکه وارد فاز جدیدی شد. وی در پاسخ این سؤال که «با توجه به تجربه‌هایی که نهضت آزادی دارد، آیا این امکان وجود دارد که حذف‌شدگان با هم به تعامل برسند؟»، گفت: آن چیزی که فعلاً به نظر می‌رسد، این است که مجموعه این حذف‌شدگان به نوعی همسویی رسیده‌ و یا در این راستا قرار گرفته‌اند.
تیترسازی روزنامه مدعی اصلاح‌طلب از اظهارات عضو گروهک مطرود امام(ره) در حالی است که روزنامه اعتماد هفته گذشته، تیتر نخست خود را به این عبارت اختصاص داده بود: «اعتماد، با توجه به فضای سیاسی، اجتماعی کشور پیشنهاد می‌کند؛ بازگشت به سنت بنيانگذار».
اعتماد نوشته بود: از صاحب‌نظران و افراد مطلع و آگاه درخواست می‌شود با انعکاس سنت‌های حضرت امام(ره) به اتحاد و یکپارچگی اهتمام کنند. افراد مطلع و آگاه و صاحب‌نظران آشنا مي‌بايست با نگارش مقاله، سخنراني و با استفاده از ظرفيت‌هاي فرهنگي و هنري موجود در جهت رفع شبه‌هات خطرناك و جهل مركب اقدام كنند. اميدواریم توفيق تبيين انديشه، شخصيت و عملكرد امام‌خميني(ره) و ارايه طرح «بازگشت به سنت بنيانگذار» براي نويسنده فراهم شود و براي نگارش يادداشت‌هاي بعدي همه صاحب‌نظران را به ياري مي‌طلبم.
یکی از عملکرد‌های شاخص مکتب امام‌خمینی(ره) مرزبندی قاطع با نفاق گروهک نهضت آزادی پس از رو شدن دست این گروه التقاطی بود. استناد روزنامه هم میهن به اظهارات عضو گروهک مذکور برای القای یکدست‌سازی در حالی است که حضرت امام رحمت‌الله‌علیه سی‌ام بهمن 1366، در پاسخ نامه وزیر کشور درباره نهضت آزادی تاکید کردند: «‌در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به‌‎ ‌‏وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همین‌طور‌‎ ‌‏عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت می‌دهد که نهضت به اصطلاح آزادی‌‎ ‌‏طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است، و در این باره از هیچ کوششی فروگذار‌‎ ‌‏نکرده است... در هر صورت، به حسب این پرونده‌های قطور و نیز ملاقات‌های مکرر اعضای‌‎ ‌‏نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده‌‎ ‌‏کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت‌‎ ‌‏موقت باقی مانده بودند ملت‌های مظلوم به ‌ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و‌‎ ‌‏مستشاران او دست و پا می‌زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می‌خورد که‌‎ ‌‏قرن‌ها سر بلند نمی‌کرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت‌‎ ‌‏برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضائی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار‌‎ ‌‏آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با‌‎ ‌‏دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه موجب فساد‌‎ ‌‏عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز‌‎ ‌‏مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.‏..‏ نتیجه آنکه نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از‌‎ ‌‏کسانی که بی‌اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند می‌گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه‌‎ ‌‏شود، و نباید رسمیت
داشته باشند.»‏

شما هم می‌خواستید طبق نقشه آمریکا کودتا کنید اما سرشکسته شدید
خاتمی، رئیس دولت اصلاحات ادعا کرد: اکثریت مردم، از غرب‌ستیزی هزینه‌زای حکومت، ناراضی، و خواستار تنش‌زدایی در روابط با آمریکا هستند.
سيدمحمد خاتمى در جمع مشاوران خود به مناسبت گراميداشت روز دانشجو (16 آذر) گفت: اين كه چند ماه بعد از كودتاى آمريكايى- انگليسى عليه دولت ملى مصدق، ريچارد نيكسون معاون رئيس‌جمهور آمريكا به ايران آمد، در سطح جامعه و در واقع نزد افكار عمومى آن زمان چنین تلقى شده که این سفر براى دست‌مريزاد گفتن به عوامل كودتا و اعلام پيروزى آمريكا است. وجدان ملتى كه به تازگى با دخالت آمريكا، دولت ملى خود را از دست داده و به جاى آن يك ديكتاتورى وابسته به بيگانه شكل گرفته بود، معترض بود. وی افزود: اين وجدان بيدار جامعه، در دانشگاه تجلى پيدا كرد و دانشجويان در روز ١٦ آذر ٣٢ اعتراض كردند و بابت اين اعتراض خود هزينه زيادى هم دادند. به هر حال ١٦ آذر در يك پيچ مهم تاريخى جامعه ما اتفاق افتاد كه در فرآیند مبارزات تاریخی ملت در نهايت به انقلاب اسلامى منجر شد. وى با بیان اين كه ماهيت ضداستبدادی و ضداستعمارى انقلاب اسلامى انکارناپذیر است، گفت: در این انقلاب قرار بود به جاى استبداد وابسته به بيگانه، يك نظام مردمى به نام جمهورى اسلامى مستقر شود. لذا اين خواست در جامعه دينى و حتى بخش قابل‌توجهى از روشنفكران ما اميد ايجاد كرد و البته دستاوردهايى هم داشت. اما آن‌چه كه تحقق پيدا كرد، غير از آن چيزى بود كه مردم انتظار داشتند و با كمال تأسف در نظام جمهورى اسلامى انحراف ايجاد شد و به‌جای جمهوریت، مسئله‌ای به نام ناجمهوريت شکل گرفت. خاتمى مدعی شد: امروز حكومت، هويت خود را فقط در ستيز با آمريكا و غرب تعريف كرده است. حكمرانى ما امروز ویژگی ضداستكبارى و ضداستعمارى بودن را در رويارويى با آمريكا و غرب مى‌بيند و در همین جهت اقداماتى هم كرده و همين بهانه به دست كسانى داده كه مى‌گويند جمهورى اسلامى در منطقه چالش ايجاد مى‌كند.
وى با بيان اين كه مى‌توان ضداستكبار و ضداستعمار بود، اما هويت خود را در ستيز با غرب تعريف نكرد، افزود: اگر در آن دوره تاريخى كه ١٦ آذر رخ داد، مردم ما با آمريكا مخالف بودند و منشأ استبداد داخلى را آمريكا مى‌دانستند، اما امروز در موقعيتى قرار گرفته‌ايم كه اگر نگوييم اكثريت مردم خواستار تنش‌زدایی در روابط با آمريكا هستند، لااقل مى‌توان گفت كه از سياست‌هاى خارجى موجود و غرب‌ستيزى هزینه‌زای حكومت ناراضى هستند، همچنان كه از سياست‌هاى داخلى نیز ناراضى هستند».
اظهارات خاتمی در حالی است که اولا بنابر نظرسنجی چند ماه قبل مؤسسه آمریکایی گالوپ (با برخی همکاران ایرانی از طیف مدعیان اصلاح‌طلبی)، بی‌اعتمادی ملت ایران در میان کشورهای مسلمان، بسیار بالاست و ۸۱درصد مردم ایران به آمریکا اعتماد ندارند. پس از ایران، کشور‌های تونس، ترکیه، فلسطین و عراق با ۷۸ تا ۷۵درصد در رده‌های بعدی بی‌اعتمادترین کشور‌های مسلمان به آمریکا قرار دارند. اگر خاتمی اصرار دارد بیزاری و بی‌اعتمادی نسبت به آمریکا و غرب را صرفا به سیاست حاکمیت نسبت دهد، چرا نفرت در دیگر کشورهای منطقه همچنان بالاست؟ و اگر واقعیت، نفرت و انزجار و بی‌اعتمادی نسبت به آمریکاست، چرا خاتمی سعی می‌کند تصویری جعلی و خوش‌بینانه از ملت ایران، نسبت به آمریکا بتراشد؟
ثانیا چرا باید رژیم مستکبری که نه‌تنها با انقلاب و جمهوری اسلامی برآمده از اراده ملت ایران، بلکه حتی با دولت سکولار و ملی‌گرای مصدق کنار نیامد و به کودتا و جنایت و توطئه پیاپی دست زد، غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی را همواره مورد حمایت سیاسی و تبلیغاتی و مالی قرار داده است؟!
ثالثا چرا غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی در دو دهه اخیر، پای ثابت بسیاری از توطئه‌های آمریکا و غرب علیه ملت ایران بوده‌اند؟! خاتمی که در پستو بارها اعتراف کرده ادعای تقلب در انتخابات 1388 واقعیت نداشت، چگونه به ننگ 8 ماه نقش‌آفرینی در نقشه آمریکا و اسرائیل و انگلیس برای آشوب‌افکنی به بهانه تقلب در انتخابات تن داد و پذیرفت که به جای امثال سرلشکر زاهدی‌ها و شعبان بی‌مخ‌ها، این‌بار او و برخی همراهانش، مُهره کودتای آمریکا در ایران باشند و البته از ملت هوشیار ایران تودهنی بخورند؟! خاتمی آن روز در کنار یکی دیگر از سران خودفروخته فتنه (موسوی) در حالی که آشوب اشرافیت علیه رای اکثریت 24/5 میلیون نفری را مدیریت میدانی می‌کرد، در خدمت جمهوریت بود یا ناجمهوریت؟! انقلاب و جمهوری اسلامی منحرف شد که تن به زیاده‌خواهی اشرافیت غربگرا نداد، یا منافقینی که ننگ سواری دادن به همه گروهک‌های ورشکسته را به جان خریدند و مانند برده‌ها دنبال آنها رفتند؟!
خاتمی آن‌قدر بی‌اراده و شخصیت است که درست در دوره فوران انزجار ملت‌ها نسبت به سیاست آمریکا در منطقه غرب آسیا، مردم ایران را ناراضی از «سياست‌هاى خارجى موجود و غرب‌ستيزى هزینه‌زا» وانمود می‌کند و حال آن که‌، اگر صداقت داشت، باید به جای مصادره نام ملت ایران، می‌گفت: این غرب و طیف متبوع آن هستند که از سیاست خارجی مستقل و مقتدر و حکیمانه جمهوری اسلامی ناراضی هستند.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟