loading...

تـــو لَـــــی ( دوست شــنـاســی )

* نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای   چاره مشکلات فقط FATF است مثل تسریع در واکسیناسیون کرونا!       ۱۴۰۰/۰۹/۰۵ در ادامه این مطلب آمده است: &

طاهر مهدوی بازدید : 76 شنبه 06 آذر 1400 نظرات (0)
*
نگاهی به دیروزنامه‌های زنجیره‌ای
 
چاره مشکلات فقط FATF است مثل تسریع در واکسیناسیون کرونا! 
 
   ۱۴۰۰/۰۹/۰۵
در ادامه این مطلب آمده است: «گره کور مشکلات اقتصادی در لایه‌های بالاتر باز می‌شود. به بیانی دیگر برای حل مشکلات باید پرونده FATF مجدد باز و این مسئله یک بار برای همیشه حل شود... حتی اگر برجام امضا شود تا FATF تصویب نشود آنطور که باید و شاید ما شاهد گشایش اقتصادی نخواهیم بود.»

اصلاح‌طلبان در 8 سال گذشته همواره کلید حل مشکلات را به خارج گره زدند و بی‌توجه به ظرفیت‌های داخلی و مدیریت اقتصادی مبتنی بر کارشناسی به بیرون این پیام را دادند که فشار حداکثری علیه ایران نتیجه بخش بوده است! از همین روست که مدعیان اصلاحات هر یکی دو روزی بلندگوی آمریکایی‌ها شده و می‌گویند ایران باید عضو FATF شود! آنها درخصوص برجام هم همین وعده‌ها را مطرح می‌کردند و می‌گفتند اگر برجام را بپذیریم ارزانی خواهد شد؛ سرابی که نظام سلطه برای جمهوری اسلامی طراحی کرده بود و جز فریب و دروغ آمریکا و اروپا رهاورد دیگری نداشت.
در این باره لازم به یادآوری است که در دولت قبل روزنامه‌های اصلاح‌طلب کم کاری دولت متبوع شان را در مورد واکسن کرونا به FATF ربط می‌دادند و می‌گفتند چون FATF را نپذیرفته‌ایم نمی‌توانیم واکسن کرونا وارد کنیم اما دیدیم که با تغییر دولت استدلال کذب این جماعت آشکار شد.
اصلاح‌طلبانی که هنوز شک دارند ما در برابر تجاوز دفاع کردیم
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «جنگ يا دفاع مقدس؟» نوشت: «در عين حال در مباحثي كه طرح مي‌شود، علت آغاز جنگ، بيش از مسئله دفاع و شكل‌گيري آن مورد توجه قرار دارد. اين موضوع از نظر تقدم حمله بر دفاع، قابل توجيه است، به اين اعتبار كه اگر جنگ آغاز نمي‌شد، مفهوم و عملِ دفاع شكل نمي‌گرفت و با همين منطق، مي‌توان به ضرورت‌هاي آمادگي بازدارندگي و دفاعي در آينده هم نظر كرد.»
چنانکه خواندید در سطرهای فوق چنین چیزی بیان شده که دفاع مقدس به آن سبب شکل گرفت که یک جنگ یا تجاوز (از ناحیه صدام و رژیم بعث به ایران) شروع شد. این سطرها این را در ذهن متبادر می‌کند که گویا نویسنده می‌خواهد بگوید تقدیس دفاع به نوعی به اهمیت دادن به جنگ و تجاوز برمی‌گردد. این همان چیزی است که در یونان به سفسطه می‌گفتند.
این روزنامه نوشت: «منطق بررسي دفاع و عملكرد جامعه ايران و نهادها در برابر تجاوز دشمن، تابع اهميت مسئله جنگ است. بنابراين تقديس دفاع و استفاده از عنوان «دفاع مقدس» براي تاكيد بر اهميت دفاع، به تنهايي كافي نيست. مسئله جنگ را بايد به عنوان يك «مسئله استراتژيك» در درون مناسبات تاريخي- سياسي ايران و عراق و تأثير شرايط و موازنه نظامي بر تصميم‌گيري عراق براي حمله به ايران، مهم‌تر از آن، ناتواني ساختار سياسي و نظامي در ايجاد تمهيدات لازم براي ايجاد بازدارندگي، مورد بررسي قرار‌داد... آنچه ميان ايران و عراق به مدت 8 سال جريان داشت، جنگ بود و به همين دليل در جامعه ايران به عنوان «جنگ تحميلي» مورد شناسايي و تاكيد قرار گرفت. آنچه جامعه ايران در برابر جنگ به مدت 8 سال انجام داد، دفاع بود كه قابل تقديس است.»
گفتنی است این قبیل اظهارات و دهها و صدها نمونه دیگر از توهین جریان اصلاحات به دفاع مقدس‌، مصادیقی روشن از تفکر سکولار و بی‌اعتقاد به باورهای پذیرفته شده مردم مؤمن ایران در طیف اصلاح‌طلب است. برای جریان اصلاحات، همه چیز یک طعمه سیاسی برای تأمین منافع حزبی است. یک روز خون دانشجویان را بازیچه منافع حزبی خود می‌کند و روز دیگر دفاع مقدس و دفاع از حرم اهل بیت را. یک روز مردم زلزله زده در کشور و روز دیگر جان‌باختگان سانحه هوایی یا ساختمان پلاسکو سوژه منافع حزبی این جریان می‌شود.
لازم به ذکر است که با وجود گذشت قریب 80سال کشورهایی مانند فرانسه برای نیروهای مقاومتی که در آن زمان با عنوان پارتیزان در برابر هجوم آلمان نازی شکل گرفتند احترام والایی قایل هستند. از این نمونه‌ها در همه جای جهان می‌توان یافت. دفاع به خودی خود مفهومی متعالی است و در درون خود از خودگذشتگی و ایثار را نهفته دارد.
مخالفت با عامل بازدارنده یعنی خشونت‌طلبی
روزنامه اصلاح‌طلب شرق در یادداشتی در شماره دیروز خود نوشت: «چهار آذر، مطابق با ۲۵ نوامبر هر سال، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامیده شده است. قطعا این یک نگاه تشریفاتی از سوی کشورهای جهان نیست و با افسوس فراوان، کم‌تر به این قضیه ساده پرداخته شده که زنان در معرض انواع خشونت‌های خُرد و درشت از سوی جامعه مردسالار قرار دارند. درحالی‌که نیمی از جمعیت جامعه به این جنس تعلق دارد. حتی در موارد اتهامی یا کیفری در داوری‌ها، تبعیضاتی نسبت به آنان اعمال می‌شود که در گذر زمان عادی به نظر می‌رسد...»
طیف موسوم به اصلاح‌طلب خوب بلدند ژست حمایت از زنان را بگیرند اما در عمل رویکرد آنها با گفته‌های ویترینی شان متفاوت است. یک نمونه ماجرایی است که برای مرحوم غزاله شکور رخ داد و متاسفانه خشونتی که علیه وی به کار رفت منجر به فوت او شد.
در حالی که قصاص حقی است که خداوند به اولیا دم داده و اگرچه خداوند در پایان آیه‌ای که بر این حکم تصریح دارد تاکید می‌کند که اولیا دم اگر ببخشند برای آنها بهتر است. به هر روی قصاص حق اولیا دم است و تقاضای آن را براساس قانون و از طریق قانون خشونت طلبی و انتقام جویی نامیدن نهایت تفکر به حضیض رفته است.
در این باره طی یادداشتی روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد نوشت: «در مورد پرونده آرمان عبدالعالي به هر حال حكم قصاص اجرا شد و به هيچ طريق ديگر نمي‌توان مسائل را واكاوي كرد، چون حكم اجرا و پرونده بسته شد. فقط مسئله‌اي كه در اين ميان ذهن مرا به خود درگير كرده، اين است كه روحيه خشن و انتقام‌جو در بين افراد جامعه زياد شده است تا حدي كه بسياري از مردم در جامعه بعد از اجراي حكم قصاص آرمان ابراز خوشحالي كردند. اين موضوع جالب نيست و قابل تامل است. بايد ريشه‌يابي شود كه چرا در يك جامعه برخي افراد اينقدر روح‌شان تمايل به خشونت دارد.»
این روزنامه افزوده: «آستانه صبر و تحمل بسياري از مردم پايين آمده است و نمي‌توانند با همديگر در يك جامعه مدارا كنند. خصيصه‌هايي مانند بخشش، گذشت و مهرباني در ميان افراد جامعه كمرنگ شده است و جاي آن را خشونت و انتقام گرفته. خشونت در جامعه نيز معلول واقعيت‌هايي است كه در آن جامعه وجود دارد. اما سؤال اينجاست كه چرا افراد جامعه بايد تمايل به خشونت و اجراي خشونت داشته باشند.»
به راستی اگر این نباشد چه چیزی می‌تواند عامل بازدارنده باشد؟! از قضا کسانی که در برابر قصاص موضع‌گیری می‌کنند جماعتی هستند که طالب خشونت هستند چون آنها با عامل بازدارنده ضدیت می‌ورزند.

با همین تحلیل‌های بی‌مایه تحریم‌ها را دو برابر کردید
یک سایت غربگرا و توجیه‌کننده مواضع دولت آمریکا ادعا کرد: در صورت تداوم «منطق اهرم‌‌سازی» توسط ایران، گفتمان مخالفان برجام در فضای رسانه‌ای آمریکا غالب می‌شود؛ بنابراین در داخل، عرصه بر تیم مذاکره‌کننده آمریکا تنگ‌تر می‌شود.
«انتخاب» از قول فردی به نام رضا نصری نوشت: «اگر دولت جدید ایران، ولو با نیت نمایش اقتدار و القاء بی‌نیازی بخواهد بر سر موضوعاتی از قبیل نقطه از سرگیری گفت‌وگوها، تاریخ نشست بعدی، محل برگزاری دور بعدی مذاکرات یا مسائل تشریفاتی این‌چنینی بیش از ‌اندازه مانور بدهد یا اگر خواسته‌هایی مطرح کند که تحقق آن برای قوه مجریه آمریکا از نظر قانون اساسی این کشور عملاً مقدور نباشد، قطعاً مخالفان برجام در واشنگتن از این فضا برای تخریب فرآیند مذاکراتی و زیر سؤال بردن نیت واقعی ایران استفاده خواهند کرد.»
نصری همچنین گفته است: بین فضای مذاکرات و رابطه ایران و آژانس، ارتباط مستقیمی برقرار شده است. اغلب دولت‌های جهان و بازیگران مهم سیاسی و اقتصادی
- ولو به غلط- آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را یک سازمان فنی و معتبر می‌دانند و نسبت به گزارش‌ها و هشدار‌های آن حساس هستند. در نتیجه، حداقل قدرت آژانس در صورت تیره شدن روابطش با ایران، این است که به ادعا‌ها و تهمت‌های جریان متخاصم علیه ایران نوعی مشروعیت ببخشد. بگذریم از اینکه یکی از مسیر‌های ارجاع مجدد ایران به شورای امنیت از شورای حکام آژانس می‌گذرد. از این رو، تیرگی روابط ایران و آژانس به نفع ایران نیست. در نتیجه، معتقدم اگر می‌شود با کمی انعطاف و اغماض، با مدیرکل آژانس به توافق رسید و مانع بهره‌برداری کشور‌های متخاصم از تیرگی روابط ایران و آژانس شد، قطعاً لازم است ایران در این جهت گام بردارد.
وی افزود: شواهد نشان می‌دهد جریان‌های مخالف برجام در واشنگتن، از جمله لابی اسرائیل به شدت تلاش می‌کنند این روایت در فضای عمومی آمریکا غالب شود که ایران قصد دارد وقت تلف کند تا در فرصت پدید آمده برنامه هسته‌ای‌اش را با هدف نیل به سلاح هسته‌ای و مبادرت به آنچه «اخاذی هسته‌ای» می‌خوانند، گسترش دهد. در واقع این جریان تلاش می‌کند دیپلماسی را به عنوان مقصر اصلی پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران و احیانا دسترسی تهران به سلاح هسته‌ای البته به زعم آن‌ها، معرفی کند و مدام نیز در رسانه‌ها از دولت بایدن بابت نادیده گرفتن این «خطر» انتقاد می‌کند. هدف اصلی این جریان هم این است که دولت بایدن را از طریق نامساعد کردن فضای سیاسی از ادامه گفت‌وگو با ایران منصرف سازد و عملاً راهی جز از سرگیری سیاست فشار حداکثری و مقابله فیزیکی میان دو کشور باقی نگذارد.
وی گفت: حقیقت این است که اگر منطق اهرم‌‌سازی در هر دو طرف همچنان بر سر میز مذاکره سایه بیندازد و اگر لحن و مواضع ایران برای مخالفان برجام در واشنگتن قابلیت سواستفاده تبلیغاتی داشته باشد، حتی اگر دولت بایدن واقعاً قصد توافق داشته باشد، فضای سیاست داخلی آمریکا به سختی این اجازه را به او خواهد داد. با این مقدمه، پیش‌بینی می‌کنم در صورت تداوم «منطق اهرم‌‌سازی»، نه تنها در هفته‌های آینده گفتمان مخالفان برجام در فضای رسانه‌ای آمریکا غالب شود، بلکه حتی کنگره نیز از طریق قطعنامه‌های سهل‌الوصول مانند قطعنامه Sense of Congress و اعمال فشار‌های سیاسی، عرصه را بر تیم مذاکره‌کننده آمریکا تنگ‌تر کند و دولت بایدن را به سمت توسل به اهرم‌های قوی‌تر و رجوع به شورای امنیت سوق دهد.»
نصری در ادامه تاکید کرد: در عالم دیپلماسی می‌گویند «نرم سخن بگو؛ اما چماق بزرگی در دست داشته باش»، معتقدم اگر تیم جدید مذاکره‌کننده این اصل را در موضع‌گیری‌ها و اظهارات خود لحاظ و واقع‌گرایانه عمل کند و در برابر برخی فشار‌های داخلی برای تبدیل کردن میز مذاکرات به تریبون شعار تسلیم نشود، بعید نیست بتواند در بازه زمانی قابل قبولی به موفقیت‌های خوبی دست یابد.
این به اصطلاح کارشناس سایت انتخاب توضیح نداده که اگر رویکرد مد نظر وی درست بود، نباید برجام تبدیل به نمونه‌ای تراژیک و عبرت‌آموز از توافق یکطرفه در جهان تبدیل شود! آیا دولت روحانی ظرف شش سال گذشته، کم گفتار و رفتار نرم -بلکه منفعلانه و همراه با دیکته‌ها و زیاده‌خواهی آمریکا- نشان داد و آیا نتیجه آن چیزی جز گستاخ‌تر شدن سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن بود؟!
اینکه روحانی و تیم همراهش در دولت به مدت پنج سال معطل شل کن سفت کن دولت‌های آمریکا ماندند و در حوزه اهرم ‌سازی و ایراد فشار متقابل کوتاهی کردند، آیا موجب آن شد که مثلا دولت اوبامای مودب، سر سوزنی در اعمال تحریم‌های ویزا و آیسا و سیسادا و زمینه‌‌سازی تحریم‌های کاتسا، مجامله و تعلل کند؟! همین حالا هم اگر پیشنهاد فریبکارانه توافق موقت (تعلیق غنی‌‌سازی در ازای آزاد ‌سازی محدود برخی درآمدهای ایران) را می‌دهند، صرفا به این خاطر است که طرف ایرانی با تصمیم مجلس و تایید دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت انفعال را کنار بگذارد و به‌کارگیری سانتریفیوژهای پیشرفته و غنی‌‌سازی 20 درصد و 60 درصد را در پیش بگیرد. از سوی دیگر آژانس در طول این سالها صرفا تامین‌کننده اطلاعات سرویس‌های جاسوسی غرب برای ترور و خرابکاری بوده، بی‌آنکه از حق ایران برای داشتن برنامه کامل هسته‌ای حمایت کند. در کنگره آمریکا هم بر خلاف فضا‌سازی محافل غربگرا در ایران، دموکرات‌ها مثل جمهوری‌خواهان، برخورد سختگیرانه مطلق با ایران داشته و پیشگام تمام مصوبات تحریمی به ویژه پس از برجام بوده‌اند و اقدامات خصمانه ضدایرانی با اتفاق آرای نمایندگان هر دو حزب در کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) تصویب شده است. یادآور می‌شود تعداد تحریم‌ها در پسابرجام دو برابر شده و به بیش از 1500 مورد رسید.

دولت سابق تقریبا هیچ کاری برای حمل‌ونقل عمومی تهران نکرد
عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم در اجرای تعهداتش نسبت به حمل‌ونقل عمومی شهر تهران، بسیار ضعیف و در حد صفر بود. در این‌باره روزنامه همشهری در گزارشی می‌نویسد: دی‌ماه سال ۱۳۸۶ بود که مجلس قانون توسعه حمل‌ونقل عمومی و مدیریت سوخت را مصوب کرد، اما در ۸ سال گذشته که با وجود مشکلات و کمبودهای متعدد شهر تهران در حوزه حمل ونقل عمومی، دولت‌های یازدهم و دوازدهـم در عمل تقریبا هیچ توجهـی به این بخش نداشتند؛ به شکلی که حتی باعث شد تا اعضای شورای پنجم شهر- که در ابتدای کارشان تعامل مناسبی با دولت وقت داشتند- هم نسـبت به این موضوع واکنش نشان دهند.
وزارت کشور در تاریخ ۲۳ فروردین سال ۹۹، طی نامه‌ای به حســن روحانی، رئیس‌جمهور وقت درخواسـت خرید فوری ۵۰۰ دستگاه اتوبوس در شـهر تهران را داد که چند روز بعد رئیس‌جمهور با این پیشـنهاد موافقت کرد و گفت: «اگر در تهران به ۵۰۰ و در استان‌های دیگر هم ۱۵۰۰ دستگاه اتوبوس نیاز است، ما حاضریم در این زمینه کمک کنیم، اما به شرط آنکه بتوانند اتوبوس‌های داخلی یا خارجی را تا پایان اردیبهشت خریداری کرده و تحویل بگیرند. آن وقت ما هم حاضریم در این زمینه کمک کنیم؛ مخصوصاًً در مورد قسط اولی که باید پرداخت کنند تا اتوبوس آماده شود، به‌عنوان دولت کمک می‌کنیم و بقیه اقسـاط را هم خود شهرداری‌ها پرداخت می‌کنند.» براساس این توافق شهرداری تهران فقط تا پایان اردیبهشت و حدود یک ماه و نیم فرصت داشت تا ۵۰۰ دستگاه اتوبوس خریداری کند، اما نکته اصلی اینجاست که اصولا اتوبوس بر اساس سفارش مشتری تولید می‌شود و تقریبا هیچ اتوبوس آماده‌ای برای خرید وجود نداشت. همچنین در آذر سال ۹۹ اعلام شد که متروی تهران به ۳ هزار واگن جدید نیاز دارد؛ آنهم در شرایطی که متروی تهران فقط ۱۵۰۰ دستگاه واگن در اختیار داشت و تازه از این تعداد ۴۴ دستگاه هم فرسوده و نیازمند به اورهال بودند. چند سال قبل قرارداد ساخت ۶۳۰ واگن با چین بسته شد و دولت وقت متعهد شد هزینه اولیه فاینانس آن را بپردازد، اما دولت در این مورد هم به تعهدش عمل نکرد و حتی پیش‌پرداخت لازم را هـم بـه طرف قرارداد چینی نداد تا دست‌کم ساخت این واگن‌ها آغاز شود. گلایه‌ها از عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم به‌ویژه در بحث عمل نکردن به تعهداتش در مورد حمل ونقل عمومی پایتخت همچنان از طرف اعضای شورای شهر ششم و مدیران شهری شنیده می‌شود و آنها مشکلات عدیده و شرایط بحرانی که امروز در بخش‌های مختلف حمل‌ونقل عمومی شاهد هستیم را نتیجه و محصول رفتار دولت قبلی طی ۸ سال گذشته می‌دانند.
همشهری با مرور برخی آمار می‌افزاید: دولت قبل در قالب پروژه خرید ۲ هزار دستگاه واگن مترو، متعهد به تامین بخشی از واگن‌های مورد نیاز تهران شده بود که نخستین بخش از این پروژه شامل قرارداد ۶۳۰ دستگاه واگن به نتیجه نرسید. دولت طی ۸ سال گذشته هیچ قطار و واگنی تحویل متروی تهران نداده است. تهران در ۸ سال گذشته هزار واگن مترو داشت که امروز به ۴۰۰ مورد کاهش یافته است. در ۴ سال گذشته هیچ قراردادی برای خریداری واگن مترو منعقد نشده است. سهم اتوبوسرانی از حمل ونقل عمومی شهر تهران حدود ۲۳ درصد است. در دوره قبلی مدیریت شهری ۲1۶ اتوبوس و ۱۷۸ مینی‌بوس توسـط شـهرداری به ناوگان حمل‌ونقل شهرداری اضافه شده است و ۵۵۵ دستگاه نیز بازسازی شده‌اند که سهم دولت در تامین و تعمیر اتوبوس‌ها تقریبا صفر بود.

مذاکرات برای اخذ تضمین از آمریکاست، نه چانه‌زنی دوباره یک مدیر «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری» در دولت سابق می‌گوید ایران باید در مذاکرات آتی، انعطاف و سازش نشان بدهد وگرنه توافق حاصل نمی‌شود.
دیاکو حسینی در گفت‌وگو با سایت «انتخاب» اظهار داشت: «ادبیاتی که توسط دولت و تیم مذاکره‌کننده جدید انتخاب شده، به وضوح به این معناست که دولت رئیسی یا جمهوری اسلامی ایران در این مقطع به برجام به صرف اینکه یک توافق است میان ایران و آمریکا اهمیتی قائل نیست و اهمیت آن را به رفع تحریم‌ها و اجرای موثر و عملی تحریم‌ها می‌بیند. بنابراین تلاش می‌کنند که به ارزش‌گذاری برجام به صرف یک توافق میان ایران و آمریکا و 5+1 که در راس آنها آمریکا قرار دارد، پایان دهند.»
وی افزود: «دولت آقای رئیسی به دنبال این است که یک تغییر بنیادین در شیوه مذاکرات ایجاد کند و آن تغییر همان‌طور که مشاهده می‌کنیم و با توجه به شروطی که مطرح شده، نشان‌دهنده آن عمق فاصله‌ای است که به لحاظ رویه مذاکراتی با شش دور گفت‌وگوهای قبلی به وجود آمده. حال باید ببینیم که چه قدر می‌تواند کارآمد باشد.»
حسینی درباره اینکه استفاده معاون وزیر خارجه از «آغاز مذاکرات» به جای «از سرگیری مذاکرات» چه پیامی دارد، عنوان کرد: «شاید عمق مسئله به اندازه‌ای است که نگاه آقای باقری که مسئولیت گفت‌وگوها را برعهده دارد، عملا به معنای از نو شروع کردن مذاکرات احیای برجام است.» حسینی درباره سه شرطی که ایران برای بازگشت به برجام اعلام کرده، گفت: «آنچه ابهام دارد این است که ما تقریبا به روشنی متوجه شدیم تیم جدید مذاکراتی ما بر چه مسائلی مصمم است و اصرار دارد اما آنچه متوجه نشدیم و احتمالا برای سایر طرف‌ها هم جای سؤال است این است که ما هنوز نمی‌دانیم که ایران چه قدر در این دوره آماده است برای اینکه گفت‌وگوها به نتیجه برسد و همچنین روی کدام موارد مصمم است و به هیچ وجه کوتاه نخواهد آمد؛ ولی مواردی وجود دارد که می‌توان به قول آنها چانه‌زنی کرد. البته شاید این موارد باید موکول شود به میز مذاکرات. در عین حال من فکر می‌کنم هر استراتژی که برای مذاکرات انتخاب شده و ما نشانه‌هایش را هم می‌بینیم، باید ضمن نشان دادن سرسختی در مواردی و ضمن بازبینی خطوط ایران برای پیگیری مطالبات خودش، باید دارای انعطاف منطقی و درونی هم باشد و این واقعیت را در نظر بگیرد که سایر طرف‌ها هم می‌توانند مواضع سخت مذاکراتی بگیرند و اگر همه طرف‌ها دارای چنین مواضعی باشند، معمولا انتظار می‌رود که یکی از طرفین به شکلی که ممکن است به پرستیژش آسیب بزند از مواضع خود کوتاه بیاید یا ممکن است مذاکرات به بن‌بست برسد. امیدوارم در استراتژی که دنبال می‌شود، حتما نقاط نرمش و انعطاف به خوبی روشن شود.»
اظهارات این همکار حسام‌الدین آشنا در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری درباره نرمش و سازش، خلط دو موضوع متفاوت از هم است. چانه‌زنی و نرمش و کوتاه آمدن، مربوط به مرحله قبل از هر توافقی است و وقتی یک توافق به دست آمد، طرفین متعهد به اجرای آن هست. در واقع مذاکره، 6 سال قبل(به مدت دو سال) انجام گرفته و به توافقی به نام برجام- با همه خسارت‌هایش برای ایران- ختم شده و طرف ایرانی همان چند ماه اول، تعهدات خود را تمام و کمال به انجام رسانده است، اما به خاطر نقض توافق توسط طرف آمریکایی و اروپایی (عدم لغو تحریم‌ها) نتوانسته انتفاع اقتصادی داشته باشد. ضمنا طرف آمریکایی از سه سال قبل رسما از توافق خارج شده و اکنون ادعا می‌کند که می‌خواهد به توافق برگردد. در اینجا مذاکره به مفهوم چانه‌زنی و داد و ستد و تنازل طرف ایرانی- آن هم نه از سود بلکه حقوق خودش- هیچ معنایی ندارد؛ در واقع هزینه‌های یک توافق برای سود بردن از آن را دو بار پرداخت نمی‌کنند، به ویژه اگر در نوبت اول، طرف توافق کلاهبردار از آب درآمده باشد و چک بی‌محل کشیده باشد.
موضوع مذاکرات اکنون این است که آمریکا با دادن چه تضمین معتبری می‌خواهد دوباره به برجام برگردد که دوباره نخواهد و نتواند آن را زیر پا بگذارد.
از طرف دیگر واقعیت 6 دور مذاکره قبلی این است که دولت آمریکا حاضر نشده حداقل انتظارات مشروع ایران را بپذیرد؛ نه حاضر است 1500 تحریمی پسابرجامی را که دور زدن و زیر پا گذاشتن برجام(در زمینه انتفاع اقتصادی ایران است لغو کند؛ و نه می‌پذیرد درباره عدم تکرار عهدشکنی حتی در دوره بایدن تضمین و تعهد بدهد. با این وجود، آیا عجیب نیست که یک تحلیلگر، نسخه کوتاه آمدن طرف ایرانی در مذاکرات را بپیچد؟!

توافقی که هر وقت آمریکا خواست زیرش بزند، تکرار نمی‌شود
استاد دانشگاه آلابامای جنوبی می‌گوید ایران دنبال توافق موقتی که طرف غربی مثل برجام بتواند با خیال راحت زیرش بزند، نیست.
نادر انتصار، از گردانندگان حلقه «سیرا» می‌باشد، حلقه‌‌ای که دو دهه قبل، سالانه برخی اعضای اپوزیسیون و عناصر غربگرا را در آمریکا دور هم جمع می‌کرد.
وی با وجود این سوابق، در گفت‌وگو با «ایلنا» گفت: آمریکا سال‌هاست تهدید علیه ایران را تکرار می‌کند.
آنچه آمریکا به عنوان «دیگر گزینه‌ها» به آن اشاره می‌کند، مخلوطی از ادامه فشار اقتصادی همراه با عملیات خرابکارانه و ترور دانشمندان و افراد کشوری و لشکری ایران است. تا زمانی که آمریکا خیال کند که با ادامه سیاست به اصطلاح «هویج و چماق» می‌تواند ایران را به طرف خود بکشد، به اقدامات دیپلماتیک در رابطه با تهران ادامه خواهد داد. وی افزود: اگر آمریکا که اکنون از برجام خارج شده است، دوباره به برجام برگردد، امکان استفاده از مکانیسم ماشه علیه ایران را دوباره به دست خواهد گرفت و در زمان لازم از آن استفاده خواهد کرد.
انتصار در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به خواست دولت برای حصول توافق در کمترین زمان و همچنین اراده طرف غربی برای دستیابی به نتیجه‌ای ملموس امکان توافقی موقت میان طرفین وجود دارد، گفت: ایران به دنبال توافقی موقت که طرف غربی مانند برجام با خیال آسوده هر وقت که مایل بود بدون پرداخت هیچ خسارتی زیرش بزند، نیست. به هر حال ایالات متحده توافق درازمدت را نیز نه می‌خواهد و نه می‌تواند ضمانت کند؛ چرا که یا کنگره آمریکا می‌تواند اجرای چنین توافقی را غیرممکن یا مشکل کند یا رئیس‌جمهور آینده آمریکا می‌تواند زیر چنین قراردادی بزند.
انتصار پیش از این هم گفته بود: هم آقای رئیسی و هم آقای امیر عبداللهیان بارها گفته‌اند که سیاست خارجی ایران را گروگان برجام و مذاکرات با کشورهای غربی نخواهند کرد. یعنی برخلاف دولت آقای روحانی که به قول معروف تقریبا تمام تخم مرغ‌های خود را در سبد برجام گذاشته بود، دولت رئیسی دیدی چندجانبه در سیاست خارجی خواهد داشت و منافع کشور را در برجام خلاصه نمی‌کند. طرف غربی هم این موضوع را درک کرده است.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟